تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود،اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت،سازمان ، بازار و محیط کلی سازمان جدید است.اولین سازمانی که این ایده را معرفی میکند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی میکند یک تغییر را اتخاذ کردهاست.(همان منبع،۱۳۸۶)
بر اساس این تعریف ، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است.اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری هاست.خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن اندیشه و فکر است (الوانی،۱۳۸۲، ص ۵۴).
سازمان های نوآور، آنهایی هستند که تکنولوژی های جدید یا تکنیک های مدیریتی مربوط به محصولات،خدمات و فرایند ها را زودتر از رقیبانشان،معرفی میکنند . افراد خلاق شاید بر تمامی مراحل فرایند نوآوری تاثیر داشته باشند ، اما نوآوری سازمانی به بیشتر از خلاقیت نیازمند است.(دامنپور،۱۹۹۵، ص ۵۵)[۴۹]. جدول ۲-۳ تفاوت های میان خلاقیت و نوآوری را تشریح میکند (جو،۲۰۰۷، ص ۲۳)[۵۰].
جدول ۲-۳ ) تفاوت های میان خلاقیت و نوآوری (جو،۲۰۰۷، ص ۲۳)
مورد
خلاقیت
نوآوری
نمرکز
تولید ایده های خلاق
اجرای ایده های خلاق
تابع
اشخاص و تیم
سازمان
فرایند
شناختی[۵۱]
اجتماعی
منبع
داخلی
داخلی و خارجی
۲-۳) فرایند خلاقیت:
مراحل خلاقیت ممکن است به فعالیت قوه درک و خرد انسان ،یا مراحل مجزی ولی به هم پیوسته تعریف شود که انسان را به رهیافت هایی هدایت کند.نویسندگان و صاحب نظران این مراحل را به گونه های مختلف مطرح کردهاند.
فرایند خلاقیت به ترتیب در برگیرنده مراحل روبروشدن با ایده یا مشکل، شدت روبرو شدن و رابطه روبرو شدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کردهاست (هایل مقدم،۱۳۸۲).
اتریک،(۱۹۷۴)[۵۲]؛ از صاحب نظران مدیریت، فرایند خلاقیت را از اندیشه تا عمل به سه مرحله تقسیم کردهاست:
۱)به وجود آوردن اندیشه ۲)پرورش اندیشه ۳)به کارگیری اندیشه
آلبرشت (۱۹۸۷)[۵۳]؛ مراحل خلاقیت عملی و قابل اجراتری را که از ۵ مرحله تشکیل شده است،پیشنهاد میکند؛که عبارت اند از: جذب اطلاعات ؛ الهام ؛ آزمون ؛ پالایش ؛ عرضه.
وی معتقد است که شخص خلاق،اطلاعات پیرامون خود را جذب میکند و برای بررسی مسائل ، رهیافتهای مختلفی را مورد بررسی قرار میدهد.زمانی که ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد،به طور غیر محسوس شروع به کار میکند و پس از تجزیه و تحلیل و ترکیب اطلاعات،رهیافتی برای مسئله ارائه میکند (هایل مقدم،۱۳۸۲).
۲-۴) ویژگی های فردی کارکنان خلاق:
افراد از نظر خلاقیت متفاوت هستند.کسی که زندگی خلاقی دارد، احساس توانمندی را در خود پرورش میدهد، به دنبال جبران ناکامی ها بوده و نیروهایش را در راه تحقق اهدافی که دارد بسیج میکند.این افراد نیز همچنین دارای ویژگی های دیگری از جمله عدم دلبستگی به مادیات، عدم انفعالی زندگی کردن، مشتاق و شیفته بودن و غیره است.
اما سازمان ها و شرکت ها با این تغییرات گسترده و دگرگونی های شگرف جهانی نیز در انتخاب افرادی هستند که خلاق و نوآور بوده و رهیافت های بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند. مهمترین ویژگی این سازمان ها انعطاف پذیری آن ها در رویارویی با بحران هایی است که غالبا˝ ناشی از رقابت های اقتصادی دامن گیر آن ها می شود.آنان با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته،در صورت نیاز به تغییر و تحول،پس از بررسی دقیق و عالمانه،آن را اعمال میکنند.ساختار خلاق،نمایان گر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن است.سازمان هایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند،برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران،دچار آشفتگی میشوند (آمابیل،۱۹۹۸).
نگرش جدید دیگری تحت عنوان نگرش مدیریت بر مبنای انتظارات[۵۴] مطرح شده است .که سعی در توسعه انتظارات والای انسانی دارد.این نگرش برتر و والاتر از سایر نگرش ها است، زیرا به جای تأکید بر عناصر عقلائی و عینی مدیریت، بر عنصر انسانی تکیه میکند. دلیل آن این است که با این نگرش مدیر تشویق می شود تا امر هدایت و رهبری را بر اساس انتظارات انجام دهد.چه این انتظارات بر مبنای مشتریان صورت پذیرد ، چه بر اساس کارکنان کلیه طرح های سازنده ،اقدامات و عملیات از انتظارات سرچشمه می گیرند.
همچین مرور ادبیات خلاقیت در سازمان بیانگر این مطلب است که رفتار خلاق اغلب به عنوان نتیجه خصوصیات فردی در نظر گرفته شده است.(آمابیل،۱۹۹۶)[۵۵]. محققین دریافته اند که خلاقیت فردی زمانی به اوج خود میرسد که افراد توسط تعهد درونی،چالش پذیری،رضایت شغلی، و مکانیزم های خود کنترلی و خود نظمی تحریک شوند (همان، ص ۶۷)[۵۶].در این جا به بیان دیدگاها در مورد افراد خلاق پرداخته می شود.
۲-۵) دیدگاها در مورد افراد خلاق:
دو دیدگاه در مورد افراد خلاق وجود دارد . یکی دیدگاه « خلاقیت به عنوان نبوغ » و دیگری دیدگاه « خلاقیت استعداد همگانی».
الف) خلاقیت به عنوان نبوغ:
از دیدگاه نبوغ ، خلاقیت فرایندهای استثناعی تفکر(ضمیر ناخودآگاه) ظهور میکند ، فرایندهایی که تا اندازه ای با تفکر عادی در فعالیت های روزانه خود به کار می بریم، متفاوت اند . به عبارت دیگر از این دیدگاه نمونه های استثناعی در مورد خلاقیت وجود دارد که ظاهراً˝ می شود آن ها را دخالت نیروهای مافوق طبیعی نسبت داد(ویزبرگ[۵۷]،۱۹۹۹، ص ۲۳۰).از این حیث اولا˝ خلاقیت مربوط و محدود به افراد استثنایی است که نابغه بدنیا آمده اند که خلاقیت اکتسابی نبوده و نمی توان برای آن بسترسازی نموده ،ثانیاً˝ تنها آثار و محصولات ویژه و برجسته، خلاق میباشند، ثالثا˝ عمدتاً˝ به حوزه هنر محدود شده است.(مال امیری،۱۳۸۶، ص ۱۱۶).
به نظر ورنون[۵۸](۱۹۸۴)، خلاقیت شامل ظرفیت شخصی جهت تولید ایده های اصیل یا جدید،بینش ها،تجدید ساختارها ،اختراعات و آثار هنری است که توسط خبرگان از نظر علمی،زیباشناسی،اجتماعی یا تکنولوژیکی ارزشمند تلقی شود.
ب) خلاقیت به عنوان استعدادی همگانی:
تا قبل از سالهای ۱۹۵۰ تصور بر این بود که استعداد خلاقیت،ذاتی و غیر اکتسابی است.از اوایل دهه ۱۹۵۰ به بعد،این تصور و باور سنتی و غیر علمی از خلاقیت به عنوان نبوغ رو به افول گذاشت و جای خود را به دیدگاه جدیدی داد که حاصل تحقیقات و پژوهش های علمی و نظام مند صاحب نظران خلاقیت از جمله بارون[۵۹]، هرینگتون[۶۰]، تورنس [۶۱]، برولین [۶۲]، دیسی[۶۳]، و … است. از این دیدگاه در مورد ویژگی های افراد خلاق می پردازیم. بارون و هرینگتون(۱۹۸۱)[۶۴] از طریق بررسی برخی تحقیقات انجام شده،نتیجه گیری میکنند که این افراد دارای صفات خاصی از جمله استقلال، پذیرش بالا، انرژی زیاد و تفکر شهودی میباشند.