در ۱۹۳۰ بار دیگر بحث ایجاد کتابخانه ملی مطرح شد. داستان از این قرار بود که کمیته تحقیق وتفحصی[۵۸] از دانشگاه بریتانیا پژوهشی در مورد خدمات کتابخانهای در سطح کشور انجام داد. اعضای این کمیته در گزارش نهایی خود، به طور جدی تأسیس کتابخانه ملی را برای ارتقاء خدمات کتابخانهای کانادا توصیه کردند. اما به این توصیه تا زمان تأسیس انجمن کتابداری ترتیب اثر داده نشد (کلایتون، ۲۰۰۳، ص. ۱۲۶).
انجمن کتابداری کانادا که در ۱۹۴۶ تأسیس شد، نقش مستقیمی در تأسیس کتابخانه ملی داشت. این انجمن به همراه جامعه سلطنتی کانادا[۵۹] و چهار انجمن دیگر خلاصهای از درخواست تأسیس کتابخانه ملی را تسلیم دولت کردند. انجمن معتقد بود خدمات اصلی و ضروری کتابخانه ملی را میتوان قبل از آغاز به کار رسمی آن (و قبل از اختصاص ساختمان مجزا و مجموعهای گسترده)، شروع کرد. از جمله این خدمات، انتشار یک کتابشناسی ملی و تهیه و انتشار فهرستگان ملی بود (لامب،۱۹۷۰، ص. ۱۶۵).
کلیت این طرح مورد موافقت پارلمان قرار گرفت و در ۱۹۴۸ «کمیته مشترک کتابخانه»[۶۰] با عضویت نمایندگانی از مجلس سنا، مجلس عوام و هیئت مدیره کتابخانه پارلمان برای بررسی بیشتر آن تشکیل شد. این کمیته در گزارش خود پذیرفتند که اولین گام در جهت تأسیس کتابخانه ملی، برنامهریزی برای ایجاد یک مرکز کتابشناختی ملی است (لامب،۱۹۷۰، ص. ۱۶۶).
تأسیس مرکز کتابشناختی در ۱۹۵۰ علاوه بر زمینهسازی برای تأسیس کتابخانه ملی کانادا، به کتابخانه پارلمان نیز کمک کرد بر وظایف اصلی خود تکیه کند و تا حدی از ایفای نقش همزمان کتابخانه ملی و پارلمان و کمبود فضا و بودجه رهایی یابد (لامب،۱۹۷۰، ص. ۱۶۶).
تأسیس مرکز کتابشناختی با حکم مجلس (۱۹۴۹) مبنی بر شکلگیری «کمسیسیون سلطنتی توسعه ملی هنر، ادبیات و علوم[۶۱]» در ۱۹۴۹ همزمان شد. یکی از مسائلی که از این کمیسیون خواسته شده بود تعیین ویژگیها و چارچوب عمل کتابخانه ملی بود. گزارش نهایی آن ها که در ۱۹۵۱ ارائه شد با جدیت تأسیس کتابخانه ملی و توسعه آن را توصیه میکرد. به این ترتیب شرایط برای تصویب قانون و تأسیس کتابخانه ملی فراهم شد. با تصویب قانون کتابخانه ملی توسط پارلمان در ۱۹۵۳، مرکز کتابشناختی کانادا نیز به کتابخانه ملی پیوست. این قانون، قانون واسپاری را نیز در برمیگرفت؛ بدینترتیب وظیفه اجرای قانون واسپاری نیز از کتابخانه پارلمان به کتابخانه ملی منتقل شد (لامب،۱۹۷۰، ص. ۱۶۷).
بعد از تصویب قانون، کتابهایی از مجموعه کتابخانه پارلمان که در ارتباط با خدمات به پارلمان نبودند در اختیار سازمان جدیدالتاسیس قرار گرفت. کتابخانه ملی تا زمان تکمیل ساختمان آن در موزه آرشیو عمومی مستقر شد (اِسدایل، ۱۹۶۳، ص. ۳۱۱).
۴-۲-۳٫ انتقال به ساختمان جدید
چون کتابخانه پارلمان در ۱۹۱۶ و ۱۹۵۲ دو آتشسوزی بزرگ را تجربه کرده بود؛ هنگام تأسیس کتابخانه ملی، مسئولان به اختصاص یک ساختمان امن و مستقل به آن اولویت دادند. بنابرین همزمان با تصویب قانون، محلی در یکی از خیابانهای اصلی اتاوا، پایتخت کانادا، (خیابان ویلینگتن) برای بنای ساختمان کتابخانه ملی و سازمان خواهر آن، یعنی آرشیو عمومی در نظر گرفته شد. طرح اولیه ساختمان در ۱۹۵۵ به اتمام رسید. اما مکان در نظر گرفته شده، توسط بنای موقتی که برای نیازهای فوری زمان جنگ ساخته شده بود، اشغال بود، بنابرین ساخت بنا تا زمان تخلیه زمین، چند سال به تأخیر افتاد (لامب، ۱۹۷۰، ص. ۱۶۹).
بالاخره ساختمان در ۱۹۶۷ تکمیل و توسط نخست وزیر وقت کانادا افتتاح شد. بدین ترتیب کتابخانه ملی از ساختمان آرشیو عمومی به ساختمان جدید نقل مکان کرد و امور اداری آن که در این مدت موقتا با آرشیو عمومی یکی بود از آن جدا شد (لامب، ۱۹۷۰، ص. ۱۶۹).
افتتاح ساختمان جدید، با دادن استقلال فضایی و اداری به کتابخانه ملی یکی از نقاط عطف توسعه آن به شمار میآید. این رویداد منجر به اقدامات مهمی در سالهای بعد در جهت توسعه کتابخانه شد. اولین و شاید مهمترین این اقدامات بازنگری قانون کتابخانه ملی در ۱۹۶۹ بود. در منابع بررسی شده جزئیات این بازنگریها ذکر نشده است اما نتیجه آن بهروزرسانی قانون، و تمهیداتی بوده که برای توسعه های بعدی کتابخانه اندیشیده شد.
در همین سال مطالعهای در مورد چگونگی استفاده از اتوماسیون و فناوری برای ارتقاء فعالیت کتابخانه آغاز شد. نمایهای به کتابشناسی ملی کانادا (کانادیانا) و فهرست مشترکی از ادواریها با کامپیوتر تولید شد و در اختیار کتابخانههای کانادا قرار گرفت. ایفای نقش رهبری مدیریت اطلاعات توسط مراکز مختلف در کشور نیز همان سال با ارائه مشاوره در مورد مدیریت اطلاعات به بعضی دستگاهها و ادارههای دولتی آغاز شد (لامب، ۱۹۷۰، ص. ۱۶۹).
خدمات فهرستنویسی پیش از انتشار هم، ۵ سال پس از انتقال به ساختمان جدید در ۱۹۷۳ آغاز شد. در سالهای بعد کتابخانه ملی به دلیل وسعت کشور و پراکندگی جمعیت، برای جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه، مسئولیت اجرای فهرستنویسی پیش از انتشار را بر عهده نمایندگیهای خود در مناطق مختلف گذاشت و خود رهبری و مدیریت آن ها را برعهده گرفت (مککین و پرنت[۶۲]، ۲۰۰۰، ص. ۲۷).
کتابخانه ملی پس از اصلاح قانون و انتقال به ساختمان جدید به توسعه فعالیتهای خود پرداخت تا اینکه در ۱۹۷۳ مثل سایر سازمانهای دولتی تحت تأثیر برنامه های بازنگری دولت که در بالا به آن اشاره شد قرار گرفت.
۴-۲-۴٫ برنامه های بازنگری دولت و کتابخانه ملی
همان طور که در قسمت ۴-۲-۱ اشاره شد دولت کانادا، در سال ۱۹۹۳ به منظور جلوگیری از هدر رفتن هزینه هاَ بازنگری وسیع برنامه های خود آغاز کرد. این بازنگری بیشترین تأثیر را بر جهتگیری فعالیتهای کتابخانه در سالهای بعد و روند توسعه آن گذاشت. اقدامات کتابخانه ملی در راستای تحقق برنامه های دولت کانادا در این سالها را میتوان در دو دسته جای داد، یکی نقش سازمان در برنامه های کلی دولت در سطح همه سازمانها برای کاهش هزینه ها، نظیر مشارکت آن در کارگروه دولت کانادا در زمینه دیجیتالیسازی بود. هدف این کارگروه تدوین چارچوبی برای دیجیتالسازی اطلاعات دولتی و تعیین دستورالعملهایی برای انتخاب مواد برای دیجیتالیسازی، در نظر گرفتن مالکیتمعنوی، دسترسپذیر کردن منابع، استانداردها و استراتژیهای بودجهای بود. دسته دوم فعالیتها، پیش گرفتن سیاستهایی برای کاهش هزینه های سازمان بود. از آنجا که تمرکز این پژوهش بر ساختار و فعالیتهای درون سازمانی کتابخانه ملی است در ادامه با تأکید بر روند تغییر سیاستها و فعالیتهای سازمان، تحت تأثیر بازنگریهای دولت اشاره میشود.
اولین تغییری که سازمان برای کاهش هزینه ها انجام داد، کاهش ۷۵ درصدی بودجه انتشارات چاپی بود. این کاهش بودجه باعث شد کتابخانه مجبور شود بیشتر خدمات و انتشارات خود را به صورت الکترونیک و با بهره گرفتن از وب جهانگستر یا دیگر سرویسهای شبکهای ارائه دهد و تنها در صورت نیاز بعضی منابع را چاپ کند (هاجز و لونائو[۶۳]، ۱۹۹۹، ص. ۱۶۱). به منظور تأمین زیرساخت برای ارائه خدمات از راه دور، در ۱۹۹۴ سرویس گوفر و یک سال بعد سرویس وب در کتابخانه راهاندازی شد (هاجز و لونائو، ۱۹۹۹، ص. ۱۵۳).