۶ ـ انتقال یادگیری: دانش آموزان نمی توانند آن چه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس، باید دانش آموزان به درک وفهم کافی از درس برسند، بازگوی کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، رابط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری.
۷ ـ سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها: پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلا: زمین صاف می بینیم وآن را مسطح می پنداریم. (آقازاده، ۱۳۸۴).
۲-۱۶-۴ آموزش
منظور از آموزش فعالیتی است که در خدمت پرورش و کارآموزی قرار دارد آموزش ابزار پرورش و کار آموزی است. براون واتکینس [۱۷](۱۹۹۱) آموزش را به عنوان فراهم کردن فرصت هایی برای اینکه دانش آموزان یاد بگیرند تعریف کردهاست. معمولاً فعالیتهایی را که معلم به قصد آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان به تنهایی یا به کمک مواد آموزشی انجام میدهد آموزش مینامند. به عبارت دیگر آموزش به فعالیتهایی گفته می شود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی معلم طرح ریزی می شود و بین معلم و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان مییابد.
۲-۱۶-۵ تدریس و یادگیری
واژه های تدریس ویادگیری داری طیف وسیعی از معانی هستند. در مطالعاتی با اساتید دانشگاه، ساموئل زیچ و بیین (۲۰۰۱)، مفاهیم مختلفی از تدریس را مشخص کردند:
الف) گسترش یادگیری
ب) انتقال دانش
ت) تسهیل یادگیری
ث) تغییر تصورات فراگیران
ج) حمایت از فراگیران
ح) مذاکره معنی دار
خ) تشویق به خلق دانش.
از آن جا که فعالیت تدریس به قصد ایجاد شرایط مطلوبی است که یادگیری را برای یادگیرندگان آسان میکند، مستلزم آگاهی معلم از وضعیت شناختی آنان است. تدریس یک فعل و انفعال دوجانبه بین معلم و فراگیران است تا فراگیران را با محتوای درسی درگیر کند و با علاقمندی و شور و شوق، مفاهیم جدید را از موضوعات ارائه شده، استنباط نمایند و بدین وسیله زمینه تغییر در نگرش خود را فراهم نموده و ارزش های نوینی را خلق نمایند. در چنین حالتی ویژگی ها و رفتار معلم برفعالیت و اعمال فراگیران تاثیر میگذارد و بالعکس معلم از ویژگی و رفتارهای فراگیران متأثر می شود. به هر حال، فعالیت تدریس به منظور اطمینان یافتن از اثر گذاری محتوای برنامه درسی بر فراگیران انجام می شود و بیشتر فعالیت و تلاش فراگیران را می طلبد تا کوشش های ذهنی معلم در کلاس درس را از طرفی، فعالیت درسی بر پایه اصول نظامداری تدوین و سازماندهی می شود که بر عهده معلم است. بر اساس این طراحی معلم ساخته، هدایت فعالیت های تدریس جهت درگیر شدن فراگیر یا موضوع درسی، وظیفه اصلی معلم در فرایند تدریس است (شعبانی، ۱۳۸۳).
هریس[۱۸] (۱۹۹۸)، معتقد است که آموزش مؤثر به اهداف و ستاده های آموزشی بستگی دارد و به صلاحیت های علمی، مهارت ها، رفتارها، سبک های آموزشی، رشد حرفه ای، تحقیق و تفکر نیازمند است.(شعبانی،۱۳۸۳).
۲-۱۶-۶ نظریه های موجود درباره یادگیری
نظریه های متعددی در خصوص تبیین فرایندهای یاددهی یادگیری وجود دارد که در اینجا به چند مورد از مهمترین آن ها به طور خلاصه اشاره شده است. نظریه های یادگیری، شرایط حصول یا عدم حصول یادگیری را تحلیل کرده و در دو مجموعه بزرگ رفتاری و شناختی طبقه بندی میشوند (شعبانی، ۱۳۸۳).
۲-۱۶-۶-۱نظریه رفتاری
«رفتارگرایی»، دیدگاهی است که میگوید رفتار، باید به وسیله تجارب «قابل مشاهده»، تبیین شود نه به وسیله فرآیندهای ذهنی. از نظر رفتارگرایان، رفتارآن چیزی است که انجام میدهیم و مستقیما قابل مشاهده است و افکار، احساسات و انگیزه ها، موضوع های مناسبی برای علم مطالعه رفتار نیستند، زیرا آن ها را نمی توان مستقیما مشاهده کرد. نظریه های «شرطی سازی کلاسیک»، کوشش و خطا و «شرطی سازی کنش گر»، از دیدگاه های رفتاری هستندکه این موضع را انتخاب کردهاند (بیابانگرد، ۱۳۸۴).
این نظریه ها، یادگیری را ایجاد وتقویت رابطه و پیوند بین «محرک» و «پاسخ» در «سیستم عصبی» انسان می دانند. از نظر صاحبنظران این رویکرد، در فرایند یادگیری، ابتدا «وضع یا حالتی» دریادگیرنده اثر میکند، سپس او را وادار به فعالیت می کند وبین آن وضع حالت و پاسخ ارائه شده، ارتباط برقرار می شود و عمل یادگیری انجام می پذیرد (شعبانی، ۱۳۸۳).
۲-۱۶-۶-۲ نظریه شناختی
برای نظریه پردازان شناختی، یادگیری کسب و بازسازی ساختارهای شناختی است که از طریق آن، اطلاعات پردازش و در حافظه دخیره میشوند. آنان براین باورند که یادگیری، یک فراینددرونی است که ممکن است به صورت تغییر فوری در رفتار، ظاهر نشود بلکه به صورت توانایی هایی در فرد ایجاد و در حافظه او ذخیره میشوند و هر وقت که بخواهد، می تواندآن توانایی ها را مورد استفاده قراردهد (سیف،۱۳۸۷).
نظریه های شناختی شامل نظریه «گشتالت»، «آرزوبل» است. صاحب نظران این رویکرد، یادگیری را ناشی از شناخت، ادراک وبصیرت می دانند. بدین صورت که آموخته های جدید فرد با ساخت های شناختی قبلی او تلفیق میگردد. چون یادگیری، یک جریان درونی و دائمی است و انسان همواره به جستجوی محیط زندگی خویش وکشف روابط بین پدیده ها می پردازد، پس ساخت شناختی خود را گسترش میدهد (شعبانی، ۱۳۸۳).
۲-۱۶-۶-۳ نظریه پردازش اطلاعات
در نظریه های شناختی و «پردازش اطلاعات» تأکید عمده برشناخت و ادراک و مدل های حافظه میباشد. که تازهترین رویکرد یا دیدگاه روانشناسی یادگیری ، رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات نام دارد . مجموعه نظریه های این رویکرد ، یادگیری انسان را یک فعالیت مستمر پردازش اطلاعات میداند . بنابرین رویکرد ، ابتدا محرکهای محیطی مانند نور ع صدا ، حرارت ، بو و غیره به وسیله ی گیرنده های مختلف حسی دریافت میشوند و برای مدتی در حافظه ی حسی ذخیره میشوند . از طریق فرایند توجه و ادراک ، از وجود این محرکها آگاه میشویم و به صورت الگوهای تصویر ذهنی ، معانی یا صداها رمز گردانی میشوند و وارد حافظه کوتاهمدت میگردند . بخشی از اطلاعات که با اطلاعات یادگرفتهشده ی قبلی ارتباط پیدا کنند به حافظه ی درازمدت انتقال مییابند و مابقی با اطلاعات جدید جانشین میشوند .اطلاعات واردشده به حافظه درازمدت برای مدت های طولانی، حتی برای تمام عمر باقی میمانند. این اطلاعات در صورت لزوم به حافظه ی کوتاه مدت انتقال مییابند .
۲-۱۶-۷ روش های تدریس(یاددهی)
روشهای تدریس در متون و منابع مختلف تقسیر گوناگونی دارند که به یکی از آن ها اشاره می شود:
۱- روش های تاریخی: روش های که در گذشته دور از آن استفاده می شده است مانند روش سقراطی و مکتب خانه ای.