ـ عملکرد برنامه دوبار در سال انجام میگیرد و روسای دستگاه های اجرایی در مقابل وظایف خود پاسخگو بوده اند.
ـ عملکرد دوره گذشته دستگاه های اجرایی، ملاک تخصیص اعتبارات قرار گرفته است( همان منبع).
ج ـ موانع اصلی بر سر راه توسعه بیشتر نظام بودجه ریزی عملیاتی
ـ بعد از گذشت ۷ سال از برنامه اصلاحات، تنها مانع بر سرراه اجرای آن، مخالفتهای حزب مخالف دولت بوده است.
ـ گزارشهای ارزشیابی حاکی از بهبود ارتباط بین دولت مرکزی ، دولتهای منطقه ای و سازمانهای ناحیه ای بوده است.
ـ نظام حسابداری برنامه نیاز به بازبینی دارد ( همان منبع).
دـ درس یا درس های مهم حاصل از نظام
ـ قبل از هدف گذاری مشورت های لازم باید به عمل آید.
ـ هدفگذاری باید برای دوره میان مدت و بلند مدت انجام گیرد. استراتژی های بلند مدت و کوتاه مدت به دستگاهها امکان میدهد بر نتایج عملکرد متمرکز شوند و از عکس العمل کوتاه مدت جلوگیری می کند.
ـ اهمیت اندازه گیری نباید کم توجه قرار گیرد. اندازه گیری برخی از نتایج مشکل است . با این وجود باید کوشش شود، این نتایج اندازه گیری شوند و از محاسبه محصولات واسطه باید خودداری نمود.
ـ از تعداد شاخص های عملکرد باید خودداری کرد( همان منبع ).
۲-۴-۴-۳- آمریکا
فقدان اطلاعات مدیریتی در بودجه های سنتی منجر به شکل گیری نخستین اقدامات برای اصلاح فرایند بودجه در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در کشور آمریکا شد. با رشد سریع ابعاد دولت فدرال در خلال دهه ۱۹۳۰ مشخص گردید که تأکید صرف بر کنترل در بودجه کافی نیست. مدیران ارشد دولت فدرال به تدریج دریافتند که علاوه بر کنترل بودجه ای به ابزاری برای ارزیابی و سنجش عملکرد سازمانهای تابعه نیز نیاز دارند. چنان که آلن شیک عنوان نمود در این تعریف جدید از بودجه ریزی ارائه شد که شامل نظم بخشیدن به فعالیتها و هدایت مؤثر منابع سازمانی به سوی تحقق اهداف و حصول منافع در نظر بود این موضع گیری جدید موجب توجه بیشتر به جنبههای مدیریت در سازمانهای دولتی در پروژه های بزرگ شد.
در خلال دهه ۱۹۵۰ تعدادی از دولتهای ایالتی و محلی آمریکا بودجه ریزی عملیاتی را تجربه کردند ولی در اغلب موارد این تجربه ناموفق بودجه و در نتیجه این روش بودجه ریزی در دهه ۱۹۶۰ عملاً کنار گذاشته شد اما کاربرد شاخصهای سنجش عملکرد در بودجه همچنان در بسیاری از ایالتها و دولتهای محلی ادامه یافت . برخی از دلایل ذکر شده در مورد عدم توفیق بودجه ریزی عملیاتی در آمریکا که از سوی COB ارائه شده است.
در مرحله اول این اصلاحات در بیشتر موارد ابتدا برای کمک به مدیران اجرایی در بخش دولتی طراحی شده بود نه مدیران ارشد دولتی یا قوه مقننه این بدان معنی است که مدیران ارشد دولتی در بهترین حالت نسبت به گنجانیدن شاخصهای عملکردی در بودجه بی تفاوت بودند نه کنگره و نه دفتر بودجه به طور معمول این شاخصها را در ممیزی عملکرد دستگاه های دولتی به کار نگرفتند.حال آنکه این کار میتوانست، توان آن ها را در نظارت بر عملکرد دستگاهها افزایش دهد. به علاوه کنگره در آن زمان از بودجه ریزی عملیاتی پشتیبانی نمی کرد چنانچه در گزارشی که از سوی GAO عنوان شده است که مقامات دولتی، نمایندگان مجلس عموماً با کاربرد شاخصهای عملکرد کنونی موافق نیستند و این شاخصها را دارای اعتبار ندانسته و فاقد تاثیر مثبت بر نحوه تخصیص منابع می دانند و مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری از رؤسای سازمانهای دولتی نسبت به مفید بودن شاخصهای عملکرد تردید داشتند بویژه در مواردی که به کمیت در آوردن نتیجه کار سازمان و میزان اثر بخشی آن دشوار بود به علاوه این روش بودجه ریزی سازمانهای تحت امر آن ها را در معرض نظارت و بازرسی دقیق کنگره امریکا قرار میداد و به تحلیلگران بودجه اطلاعات بیشتری برای نقد عملکرد این سازمان ها و تلاش برای کاهش بودجه آن ها میداد بر طبق یکی از گزارشهای GAO روسای دستگاه های دولتی بیش تر مدافع شاخصهای بخش عملکردی بودند که در داخل سازمانهایشان طراحی شده و مورد استفاده قرار می گرفت و اعتقاد داشتند که این شاخصها بیش تر برای بهبود فرآیندها مدیریت درون سازمانی مفید هستند، تا برای اصلاح فرایند بودجه و در نهایت بی علاقگی عمومی نسبت به بودجه ریزی عملیاتی و دشواری های اندازه گیری و کمی کردن ستانده موجب شده بود که در اغلب موارد شاخصهای ضعیفی برای سنجش کیفیت خدمات ارائه شده از سوی سازمانهای دولتی طراحی شود . پرسنل دفتر مرکزی بودجه نسبت به دقت و صحت بسیاری از شاخصهای سنجش عملکرد تردید داشتند و بر این باور بودند که این شاخصها در بهترین حالت تخمین های غیر موثقی از هزینه های برنامه ها و برآوردهای تقریبی از منافع و نتایج این برنامه ها هستند.
هر چند بسیاری از ایالتها در آمریکا چندین دهه تجربه، برای به کارگیری شاخصهای عملکرد را دارا هستند ولی این شاخصها هنوز نتوانسته اند بر فرایند بودجه اثراتی بر جای بگذارند و دولتهای ایالتی و نیز کنگره همچنان توجه خود را محدود به بودجه اقلام مخارج می نمایند البته GAO گزارشهایی را درباره ایالتهایی که شاخصهای عملکرد را در برنامه ریزی های بلند مدت به کار برده یا پروژه های آزمایشی را برای مشارکت دادن مدیران سازمانهای دولتی در طراحی اصلاحات بودجه به اجرا گذاشته اند، ارائه کردهاست. در دهه های گذشته دولت های آمریکا در زمینه بودجه ریزی عملیاتی تجربیات گسترده ای کسب کردهاست. با وجود این در حالی که از ۵۰ ایالت ۴۷ ایالت ادعا میکنند، به دلیل الزامات اداری یا قانونی به نوعی از این بودجه ریزی استفاده میکنند و آن را به کار بسته اند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این ایالتها از نظام بودجه ریزی کامل عملیاتی پیروی کردهاند . به رغم اینکه دولتهای ایالت متحده آمریکا در زمینه منابع انسانی و مالی از تواناییهای نسبتاً بالایی برخوردارند ولی در اجرای بودجه ریزی عملیاتی با محدودیتهایی روبرو بوده اند که درباره مزیتهای بالقوه این رویکرد تردیدهایی را برانگیخته است. در این میان ایالت ویرجینیا حالتی استثنایی دارد ولی برنامه ریزی راهبردی با سایر تلاشهایی که برای بهبود عملکرد صورت می پذیرد مرتبط است . ویرجینیا دارای سیستم کلی مدیریت عملکرد است که از چهار فرایند مرتبط تشکیل شده است: برنامه ریزی راهبردی، سنجش عملکرد، ارزیابی برنامه و بودجهریزی عملیاتی همه سازمانهای دولت ایالتی ویرجینیا در تدوین برنامه راهبردی ایالتی که هر چهار سال یکبار تدوین می شود شرکت دارند.
اهدافی که در این برنامه ذکر می شود مبنای شاخص های عملکرد و درخواستهای بودجه است. دلایل متعددی از جمله دلایل ذیل را می توان برای رویکرد مجدد ، بودجه ریزی عملیاتی برشمرد.