۳-۲-۱-۳- ضمانت حسن اجرای قرارداد
امروزه در بسیاری از معاملات و فعالیتهای اقتصادی مرسوم گردیده که یک نفر تعهد شخص دیگری را تضمین می کند. در قراردادهای استخدامی، قراردادهای مالی و اقتصادی و قراردادهای اجرای پروژههای صنعتی و حمل و نقل دریایی، انواع و اقسام قراردادها وجود دارد که جوهره آن ها «تضمین فعل ثالث» است. در اینجا برخلاف ضمان عقدی که ضامن دین سابق در ذمه مضمون عنه را بر عهده می گیرد، این قبیل موارد، تضمین تعهدات شخص ثالث است و نه تنها این کلی در ذمه ثالث وجود ندارد بلکه تعهد ضامن نوعا با تعهد شخص ثالث متفاوت است. در این تعهدات، تعهد ضامن جبران خسارات ناشی از عهدشکنی است و خود یک التزامی جدید است که در نتیجه تقصیر طرف قرارداد برای او ایجاد می شود. در رویه قضائی به علت خلط این تعهدات با ضمان اصطلاحی داوریهای گوناگونی درباره وصف حقوقی «ضمان حسن برای قرارداد» به عمل آمده که موجب سرگردانی در اندیشه حقوقی شده است. درحالیکه از طریق نهاد حقوقی تعهد به فعل ثالث از دو قید نقل ذمه و لزوم سبب دین رهایی مییابیم( امامی: پیشین، ۲۶۱).
۳-۲-۱-۴- ضمانت نامه های بانکی
ضمانت نامه بانکی نیز در واقع خود یک نوع ضمانت حسن اجرای قرارداد است که امروزه در قراردادهای تجاری و صنعتی برای تضمین تعهدات پیمانکار توسط بانکها در اختیار کارفرمایان قرار می گیرد. در قراردادهای بیع کالا نیز ضمانت نامه های بانکی ممکن است توسط فروشنده یا خریدار تحصیل شوند. چنانچه به وسیله خریدار تحصیل شوند، هدفشان تضمین پرداخت قیمت به فروشنده به وسیله یک «پرداخت کننده معتبر» به جای خریدار است. این حالت، اغلب با عقد بیع دین ثابت روشنی بر ذمه خریدار قرار میگیرد. این ضمانت با «ضمان عهده» هم تفاوت دارد، زیرا ضمان عهده ناظر به مورد مستحق للغیر در آمدن مورد معامله است. لیکن چنانچه ضمانت نامه بانکی به وسیله فروشنده تحصیل شود، هدفشان اطمینان دادن به خریدار است. در موردی که ممکن است به علت خسارات ناشی از عدم تحویل کالاها یا تحویل ناقص یا دیگر موارد عدم اجرای قرارداد از فروشنده مطالبه خسارت کند. این نوع ضمانتنامهها به «ضمانتنامههای انجام دادن کار» شهرت یافتهاند. در صورت اجتماع شرایط ضمانتنامه بانکی یک تعهد مطلق است و آن را به یک نوع اعتبار اسنادی تأیید شده تشبیه کرده اند. این نوع ضمانتنامهها، گاهی ضمانتنامههای عند المطالبه نامیده می شوند. برای مثال در یک پرونده راجع به همین موضوع، دادگاه شهرستان پس از رسیدگی، اداره غله را محکوم به بیحقی می کند و دادگاه پژوهش، پژوهش خوانده را به پرداخت خسارت به پژوهش خواه محکوم می کند و شعبه هشتم دیوان عالی کشور آن را نقض و دادگاه هم عرض مازندران با این استدلال که اصل دین در مضمون عنه قابل مطالبه نمیباشد و ضمان مذبور ضمان مالم یجب است، حکم بر بطلان اجرائیه صادر می کند. این بار در اثر فرجامخواهی پرونده به شعبه ششم دیوان عالی، کشور ارسال و شعبه ششم دیوان عالی، حکم را نقض و به شعبه دوم دادگاه استان مازندران ارجاع می کند. شعبه دوم دادگاه استان مازندران هم ضمان مذبور را مخالف مواد ۶۸۴ و ۶۹۱ قانون مدنی دانسته و به استدلال اینکه ذمه پیمانکار در تاریخ انعقاد عقد ضمان، مشغول نشده است، چنین ضمانی ضمان ما لم یجب است و ضمان ما لم یجب نیز باطل می باشد و در نتیجه حکم به بطلان اجرائیه که به زبان پژوهشخواه (ضامن) صادر شده، می کند. این بار مسئله در هیئت عمومی دیوان عالی کشور مطرح و هیئت با صدور حکمی به شرح ذیل حکم دادگاه تالی را نقض می کند: «به شرح مستند دعوی که طبق آن اجرائیه ثبتی صادر شده، فرجامخواه حسن انجام تعهد پیمانکار را عهدهدار شده و ملتزم گردیده که هر گونه خسارت ناشی از پیمان را به سوی اداره غله و نان متحمل شود. به این عنوان فرجام خوانده متعهد است که اعمالی انجام دهد و تطبیق این تعهد با باب ضمان (به شرح مقررات قانون مدنی) به طوری که در حکم فرجام خواسته بیان شده صحیح نیست ولو فرضاً فرجام خوانده ضامن و پیمانکار مضمون عنه نامیده شده باشند…» بنابرین از دیدگاه هیئت عمومی دیوان عالی کشور ضمان حسن اجرای قرارداد را نباید با عقد ضمان مقرر در قانون مدنی مقایسه کرد، بلکه این ضمانت تنها نام ضمان را بر خود دارد و در واقع پیمان خصوصی است که بر مبنای ماده ۱۰ قانون مدنی میتوان آن را الزامآور شناخت و طرفین را به مفاد آن پایبند دانست(کاتوزیان: پیشین، ۲۷۱).
با اندکی دقت مشخص است که این پیمان، تضمین ضرر ثالث است که موجب ایجاد یک رابطه حقوقی بین ضامن و مضمون له گردیده است. اینجا هرچند که تعهدات فروشنده احتمالی و غیر مشخص است، لیکن بانک در برابر خریدار یک تعهد مطلق را میپذیرد و ملزم است صرف نخستین تقاضای خریدار مبلغ ضمانتنامه را بپردازند و به تعهداتش عمل کند، هرچند که فروشنده حق اعتراض داشته باشد و شرایطی وجود داشته باشد که ادعای او را مبنی بر غیر موجه بودن تقاضای خریدار تأیید کند. اما اگر بهطور روشن و واضح برای بانک، یقین حاصل شود که تقاضای خریدار متقلبانه است و خریدار هم عالم به این تقلب است، بانک باید از پرداخت خودداری میکند. به هر حال ضمانتنامه بانکی یک پدیده نو در روابط قراردادی است در مجموعه های قوانین، قانونگذاری ویژه مانند سایر قراردادها در مورد آن ها وجود ندارد. برای توجیه این پدیده حقوقی نمیتوان به قواعد حقوقی کهن استناد جست. نه تنها مقررات قانون مدنی، بلکه حتی در مقررات باب دهم قانون تجارت که در زمینه ضمان ضمّ ذمه انعطاف بیشتری دارد و تعلیق در ضمان و ضمان از دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده و به گونهای کلی دین آینده را هم میپذیرد، و نمیتواند توجیهکننده قواعد حاکم بر ضمانتنامههای بانکی باشند( کاشانی: ۱۳۷۵، ۶۲).