حسابرس خطر تحریف بااهمیت را در سطح گروه معاملات، مانده حساب و موارد افشا نیز مورد توجه قرار میدهد؛ زیرا این امر، مستقیماً در تعیین ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم در سطح هر ادعا به حسابرس کمک میکند. حسابرس در پی کسب شواهد حسابرسی کافی و مناسب در سطح گروه معاملات، مانده حساب و موارد افشا به گونهای است که بتواند در پایان کار حسابرسی، نظر خود را نسبت به صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد و در یک سطح قابل پذیرش از خطر حسابرسی، اظهار کند. حسابرسان برای دستیابی به این هدف، از رویکردهای گوناگونی استفاده میکنند.
اجزای خطر حسابرسی از موارد زیر تشکیل میشود:
”خطر ذاتی“ یعنی آسیب پذیری یک ادعا در مقابل تحریفی که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر، بااهمیت باشد؛ با این فرض که هیچ گونه کنترل داخلی برای آن وجود ندارد. خطر این گونه تحریفها برای برخی ادعاها و گروههای معاملات، مانده حسابها و موارد افشای مرتبط با آن ها بیشتر از سایر ادعاهاست. برای مثال، احتمال این که محاسبات پیچیده، دچار تحریف شود بیشتر از محاسبات ساده است. حسابهای حاوی مبالغ ناشی از برآوردهای حسابداری که با ابهام عمده در اندازهگیری همراه است، در مقایسه با حسابهای حاوی داده های به نسبت عادی و واقعی، پرمخاطرهتر میباشد. شرایط برون سازمانی که سبب پیدایش خطرهای تجاری میشود نیز میتواند بر خطر ذاتی اثر گذارد. برای مثال، پیشرفتهای فناوری ممکن است محصولی را از رده خارج کند و در نتیجه، موجودی مواد و کالا را بیشتر در معرض بیش نمایی قرار دهد. افزون بر شرایطی که به ادعایی خاص مربوط میشود، عوامل موجود در درون واحد مورد رسیدگی و محیط آن که به همه گروههای معاملات، مانده حسابها یا موارد افشا یا تعدادی از آن ها ارتباط دارد نیز میتواند خطر ذاتی مرتبط با یک ادعای بخصوص را تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، میتوان به عواملی مانند کمبود سرمایه در گردش مورد نیاز برای ادامه عملیات یا روند نزولی یک صنعت (با مشخصه ورشکستگیهای پر شمار) اشاره کرد.
” خطر کنترل“ یعنی خطر رخ دادن تحریفی در یک ادعا که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر، بااهمیت باشد، اما کنترلهای داخلی واحد مورد رسیدگی قادر به پیشگیری یا کشف و اصلاح بموقع آن نباشد. این خطر، تابعی است از اثر بخشی طراحی و کارکرد کنترلهای داخلی از لحاظ دستیابی واحد مورد رسیدگی به هدفهای مربوط به تهیه صورتهای مالی. به دلیل محدودیتهای ذاتی کنترلهای داخلی، خطر کنترل همیشه تا حدودی وجود خواهد داشت.
خطر ذاتی و خطر کنترل، خطرهای مربوط به واحد مورد رسیدگی است و صرف نظر از حسابرسی شدن یا نشدن صورتهای مالی وجود دارد. حسابرس لازم است خطر تحریف بااهمیت در سطح هر ادعا را به عنوان مبنایی برای تعیین روش های حسابرسی لازم برآورد کند، اگر چه این برآورد، قضاوتی است و اندازهگیری دقیق خطر نمیباشد. چنانچه برآورد حسابرس از خطر تحریف بااهمیت، مبتنی بر اثربخشی کارکرد کنترلها باشد، وی آزمون کنترلها را برای پشتیبانی از برآورد خطر اجرا میکند. برآورد خطر تحریف بااهمیت میتواند به صورت کمی، مانند درصد یا به صورت غیر کمی باشد. در هر حال، ضرورت انجام برآوردهای مناسب از خطر توسط حسابرس، مهمتر از رویکردهای متفاوتی است که برای انجام این برآوردها به کار میرود.
” خطر عدم کشف“ یعنی خطر این که حسابرس، تحریفی موجود در یک ادعا را که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر بااهمیت باشد، کشف نکند. خطر عدم کشف تابعی از اثربخشی روش های حسابرسی و نحوه کاربرد آن توسط حسابرس است. با توجه به اینکه حسابرس معمولاً همه معاملات یک گروه، مانده حسابها یا موارد افشا را رسیدگی نمیکند و همچنین به دلیل وجود عوامل دیگر، خطر عدم کشف نمیتواند تا حد صفر کاهش یابد. عوامل دیگر شامل احتمال انتخاب یک روش حسابرسی نا مناسب توسط حسابرس، کاربرد نادرست یک روش حسابرسی مناسب یا تفسیر نادرست نتایج حسابرسی است. این عوامل معمولاً میتواند با برنامه ریزی کافی، تعیین ترکیب مناسب گروه حسابرسی، به کار گیری تردید حرفهای، نظارت و سرپرستی و بررسی کارهای حسابرسی انجام شده، مدیریت شود.
خطر عدم کشف به ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی مربوط میشود که حسابرس برای کاهش خطر حسابرسی به سطحی قابل پذیرش، بر میگزیند. در یک سطح معین از خطر حسابرسی، سطح قابل پذیرش خطر عدم کشف با برآورد خطر تحریف بااهمیت در سطح هر ادعا، رابطه معکوس دارد. حسابرس هر چه خطر تحریف بااهمیت را بالاتر بداند، خطر عدم کشف قابل پذیرش، کمتر میشود. برعکس، حسابرس هر چه خطر تحریف بااهمیت را پایینتر بداند، خطر عدم کشف قابل پذیرش، بالاتر خواهد بود.
۱۸-۲-اهمیت در حسابرسی[۶۰]
تحریفها، شامل اطلاعات گزارش نشده، زمانی با اهمیت تلقی میشود که به طور منطقی انتظار رود به تنهایی یا در مجموع، بتواند بر تصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان که بر مبنای صورتهای مالی اتخاذ میشود، اثر بگذارد، قضاوت در مورد اهمیت با توجه به شرایط موجود انجام میشود و تحت تأثیر اندازه یا ماهیت یک تحریف یا هر دو قرار میگیرد، و قضاوت درباره موضوعات بااهمیت از دیدگاه استفاده کنندگان صورتهای مالی، با توجه به نیازهای اطلاعاتی مشترک استفاده کنندگان به عنوان یک گروه، شکل میگیرد. اثر احتمالی تحریفها بر تصمیمات استفاده کنندگان خاص، که ممکن است نیازهای اطلاعاتی بسیار متفاوتی داشته باشند، مورد توجه قرار نمیگیرد. ویژگیهای یاد شده مبنای مناسبی را برای تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس فراهم میکند. تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس مستلزم قضاوت حرفهای است و خود تحت تأثیر برداشت حسابرس از نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان صورتهایمالی قرار دارد.