همینطور ، پیشبینی یک استرسور روانشناختی ، در هر دو جنس ، فشار خون را افزایش میدهد (ساسن [۹۷]و دیگران ، ۱۹۹۱ ؛ وارویک – اوانس[۹۸] و دیگران ، ۱۹۸۸ ) .
عوامل بسیاری در پاسخدهی فیزیولوژیک متفاوت افراد به استرس نقش دارند که ممکن است با بیماریهای قلبی – عروقی در ارتباط باشند . این عوامل عبارتند از جنس ( لایت و دیگران ، ۱۹۹۳ ؛ تریبر و دیگران ،۱۹۹۳ ) ؛ نژاد ( لایت و دیگران[۹۹] ، ۱۹۹۳) ؛ سبکهای سازگاری ( دولان و دیگران[۱۰۰] ، ۱۹۹۲ ) ؛ و شخصیت ( پالمرو[۱۰۱] و دیگران ، ۱۹۹۳ ) .
دمبروسکی[۱۰۲] و مک دو گال[۱۰۳] ( ۱۹۸۳ ؛ به نقل از لاولر ، ۲۰۰۱ ) ، سه الگوی پاسخدهی همودینامیک به استرس را معرفی می کند :
پاسخدهی قلبی ، پاسخدهی عروقی ،پاسخدهی قلبی – عروقی .این محققان اظهار می دارند افرادی که از الگوی پاسخدهی قلبی و مختلط تبعیت میکنند ، بیش از افرادی که نسبت به استرس پاسخدهی عروقی دارند ، در اثر مواجهه با آن تحت فشار قرار می گیرند .کمترین میزان فشار و تغییر در اثر استرس ، در میزان فشارخون دیاستولیک افرادی مشاهده شد که الگوی پاسخدهی عروقی داشتند .
لاولر و همکاران (۲۰۰۱) ، نشان دادند زمانی که افزایش فشارخون دیاستولیک در مواجهه با استرس مد نظر قرار گیرد ،گروه پاسخدهی مختلط بیشترین افزابش را در این مشخصه بروز میدهند ؛ در حالی که اگر نوع واکنشدهی به استرس را در نظر بگیریم ، گروههای پاسخدهی قلبی و مختلط بیشترین افزایش را در پاسخدهی فشارخون سیستولیک نشان خواهند داد .
۲-۱-۵ نقش خلق و خو در پاسخدهی به استرس
یکی از منابع اصلی و مهم در پاسخدهیهای مختلف افراد به استرس ، نقش خلق و خو است .خلق و خو ، اشاره به آن ویژگیهای روانشناختی دارد که از فرایند های فیزیولوژیکی ارثی سرچشمه می گیرند .بنابرین ، خلق وخو به تحریک پذیری هر روز مغز ، دستگاه عصبی خودمختار و دستگاه درون ریز مرتبط می شود .پس تفاوتهای افراد در خلق وخو ، بیشتر تفاوتهای زیست شناختی هستند ( ریو ، ۱۳۷۸ ؛ اشتاین متز[۱۰۴] ، ۱۹۹۵ ) .بیتز[۱۰۵] (۱۹۸۹ )، خلق و خو را متشکل از تفاوت های فردی در گرایشات رفتاری میداند که در پایه های زیست شناختی فرد ریشه دارند و بسیار زود در زندگی ظاهر شده ، و در موقعیت های مختلف ، نسبتا پایدار می ماند .روث بارت (۱۹۸۹) ، خلق و خو را تفاوتهای افراد در پاسخدهی و خود تنظیمی می دانند .چنین پیشنهاد می شود که خلق وخو متاثر از ساختار زیست شناختی میتواند به عنوان راه انداز استرس عمل کند و راه اندازی عملکرد های قلبی – عروقی و عصبی – غددی مرتبط با خلق و خو ، آسیب پذیری در برابر استرس را افزایش دهد ( گانار ، ۱۹۹۵ ) .
استرلا[۱۰۶] (۱۹۹۶) اظهار میدارد ، خلق و خو در نتیجه ارتباط فرد با محیط خارجی اش شکل میگیرد . به گفته وی خلق و خو تعدیل کننده آن چیزی است که به عنوان یک استرسور تعریف می شود ؛ موقعیتی که استرس در آن حادث شده است ؛ تلاشی که جهت انطباق با استرس انجام میگیرد غ و بهای روانی – فیزیولوژیکی که در برابر استرس پرداخت می شود .
به عقیده گیلبوآ[۱۰۷] و ریویل[۱۰۸] (۱۹۹۴)، چگونگی پاسخدهی فرد به رویدادهای پراسترس تا حد زیادی همسو و همگرا با ماهیت خلق و خو است . بنابرین ، چنین به نظر میرسد که به منظور بررسی تفاوتهای فردی در پاسخدهی به استرس ، مطالعه خلق و خو و نقشی که در واکنش دهی متفاوت افراد به استرس دارد ، ضروری باشد .
محققانی که پاسخدهی به استرس را به عنوان جنبه مهمی از خلق و خو مطرح میکنند ، دائما به مدل عصبی / زیستی گری (۱۹۹۴،۱۹۸۲)استناد می نمایند ( کلتیکانگاس – جاروینن ، ۱۹۹۹) . گری عنوان میکند که خلق و خو ، تفاوتهای فردی را در گرایش به انواع خاصی از هیجانات ، منعکس میسازد مدل او بیان میکند که تقویت رفتاری ، سه سیستم انگیزشی اساسی را راه اندازی میکند که در تعامل با سیستمهای مختلف مغز هستند
۲-۱-۶ تجربیات هیجانی استرس
نظریه پردازان هیجان براین عقیده هستند که هیجان سه مؤلفه عمده دارد : تظاهرات غیر کلامی ؛ برانگیختگی فیزیولوژیک ؛ و تجربه فاعلی ( ریو ، ۱۳۷۸ )
هیجانات برای بقای بشر بسیار ضروری هستند .فرآیندهای هیجانی به عنوان یکی از واسطه های بین متغیرهای روانی – اجتماعی و نتایج سلامت شناخته شده اند (تایلور و آسپین وال[۱۰۹] ، ۱۹۹۳) . برای مثال ،عاطفه منفی با پیامدهای منفی سلامتی در ارتباط به دست آمده است (دنولت[۱۱۰] ،۱۹۹۸؛ دنولت و دیگران ،۲۰۰۰) .
بعلاوه ، دانشمندان دریافته اند استرسوری که بار عاطفی منفی نداشته باشد ، واکنشهای اصلی استرس را فراخوانی نمی کند ( باوم و دیگران ، ۱۹۸۷) .
عموما تحقیقات نشان میدهند هنگامی که افراد دچار استرس میشوند ، تجربیات هیجانی منفی دارند (باوم و دیگران ، ۱۹۸۷) .بعلاوه اضطراب و افسردگی ، تجربیات شایعی هستند که در خلال وضعیت پر استرس برای انسان بروز میکنند . لازاروس (۱۹۹۹) ، خشم ، حسادت ، اضطراب ، ترس ، شرم ، گناه و عصبانیت را از هیجانات استرس معرفی می کند .
چندین نظریه به توضیح این امر پرداختهاند که چرا رزیدادهایی که استرس برانگیز تصور میشوند ، اثرات منفی بر کارکرد های هیجانی و رفتاری دارند ؛ نظریه های کارکردی – هیجانی ( به عنوان مثال دالرد[۱۱۱] و میلر[۱۱۲] ، ۱۹۵۰و کوهن[۱۱۳] ، ۱۹۸۰ ؛ به نقل از تایلور ، ۱۹۹۵ ) معتقدند که استرس میتواند ناکامی ایجاد کند و سبب خصومت ، ناراحتی و پرخاشگری شود ؛ که میتواند تبیین کند چرا مردم تحت شرایط استرس ، کمتر به دیگران کمک میکنند و به رفتارهای اجتماعی می پردازند .
۲-۱-۶ استرس و بیماریهای کرونری قلب
بیماریهای کرونری قلب(CHD) ، دسته ای از بیماریها هستند که از تنگی یا انسداد عروق کرونر ناشی میشوند . کار این عروق رساندن خون حاوی اکسیژن به ماهیچه های قلب است .بیماریهای کرونری قلب شامل آنژین ، تصلب شرایین و انفارکتوس قلبی می شود .عوامل خطر آفرین بسیاری نظیر سیگار کشیدن ، فشارخون بالا ، چاقی و تاریخچه بیماری خانوادگی در بروز بیماری قلبی دخیل هستند . در این لیست باید استرس و خصوصاً نحوه واکنش افراد در برابر آن را نیز گنجاند (دی ماتئو ، ۱۳۷۸) .
بیماریهای کرونری قلب جزء بیماری های روان – تنی[۱۱۴] است که نقش عوامل روانشناختی و اجتماعی در بروز و ظهور آن آشکار شده است . کرانتر و مانوک (۱۹۸۴) ، با بررسی واکنشهای ضربان قلب و فشارخون گروهی از بیماران CHD ، نتیجه گرفتند که این واکنش ها با افزایش کم خونی شریانی[۱۱۵] رابطه دارد . افرادی که دارای پیش زمینه بیماری بودند خطر بیشتری را در مقابل تغیر ضربان قلب و فشارخون داشتند .
سیگریست[۱۱۶] و همکاران (۱۹۸۲؛به نقل از کلان و همکاران ،۱۹۹۳) ، طی مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که بیمارانی که حداقل یک بار سابقه انفارکتوس قلبی داشتند ، ۳برابر بیش از افراد دیگر در برابر رویداد های اساسی و منفی زندگی آسیب پذیرند .
دیمزداله[۱۱۷] و هردز [۱۱۸](۱۹۸۲؛ به نقل از تن ننت ، ۱۹۹۶ ) ، در بررسی ۶۰ تحقیق انجام شده در زمینه استرس رویدادهای زندگی با عوامل خطر (CHD) به این نتیجه دست یافتند که اسیدهای چرب آزاد و کلسترول ( که عوامل خطر آفرین بیماری کرونر قلب محسوب میشوند ) در واکنش به تعدادی از استرسور های روانشناختی افزایش مییابند .