با گسترش علوم و فن آوری و پیچیدهتر شدن مشاغل، بر اهمیت آموزش افزوده شد. زمانی که مشاغل ساده بود به راحتی فرا گرفته میشد، اما هرچه بر پیچیدگی مشاغل افزوده گردد، انتقال فنون آن با دشواری بیشتری همراه خواهد بود و این فشار بر سازمانها بیشتر احساس میگردد، به ویژه در پنجاه سال اخیر حدود نیمی از مشاغل موجود، زاده شدهاند و تغییر شغل و حرفه را برای مردم عادی جلوه داده است. احتمال اینکه فردی حرفهای را بیاموزد تا چهل سال آینده به یادگیری مهارت دیگری نیاز نداشته باشد، بسیار ضعیف است. تحول شگرف سرعت دگرگونی نه تنها مطلوب است بلکه نیازمند تخصیص منابع سرمایهای برای انتقال نظریات و آموزش به کارکنان میباشد.(سیدجوادین،۱۳۹۲)
اهمیت و ضرورت آموزش منابع انسانی، ضرورت شناخت مزایای آن را مشخص میکند از طرفی شناسایی اصول آموزشی و الگوهای آموزشی فرایند آموزش منابع انسانی را تسهیل میبخشد، اهمیت آموزش تا آنجایی است که سازمانها برای رسیدن به اهداف خود که وضعیت وضعیت مطلوب است سرمایهگذاریهای هنگفتی میکنند که در نتیجه این سرمایهگذاری هدف مطلوب حاصل میشود. لذا به منظور تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهرهگیری هرچه مؤثرتر از این نیرو، آموزش به عنوان مؤثرترین ابزار و اهرم همواره از اهمیت خاصی برخوردار است. البته باید اذعان داشت که آموزش تنها مشکل گشای تمام نابسامانیهای سازمان نیست، لیکن بی شک یکی از مهمترین تدابیر و عوامل بهبود امور سازمانی به شمار میرود. ( مینایی و همکاران،۱۳۹۳)
۲-۱۰٫ اهداف آموزش
فیلیپو بر این باور است که هدف آموزش عبارتست از تجهیز کارکنان با دانش، مهارت و نگرشهای درست و اساساً افزایش و مهارتهای کارکنان منجر به افزایش نتایج و تأثیرات زیر میشود:
الف) افزایش بهرهوری: افزایش دانش و مهارت معمولاً منجر به افزایش کمیت و کیفیت برونداد (محصول) میشود. پیشرفت فرایند فناوری و تغییر ماهیت مشاغل مستلزم آن است که برای کارکردن مؤثر، افراد دوره های آموزش را طی کنند.
ب) کاهش نظارت: نیرویی که به خوبی آموزش دیده باشد میتواند بر فعالیتها و کارهای خود نظارت داشته باشد. هم کارکنان و هم ناظر نیاز به نظارت نزدیک ندارند اما نمیتواند آزادی و اختیار عمل گسترده به نیروها داد مگر اینکه آموزش دیده باشند.
ج) افزایش ثبات و انعطافپذیری: از طریق آموزش میتوان نیروهای ذخیره و کمکی را برای مشاغل مختلف آموزش داد و از دست دادن نیروهای کلیدی و مهم ثبات سازمان را تهدید نمیکند. باید آموزش مهارتهای مختلف و متعدد در دستور کار نیروهای سازمان باشد تا در صورت ضرورت بتوان آن ها را به مشاغلی که نیاز بسیار زیادی دارند منتقل کرد. این فرایند انعطافپذیری را برای کل سازمان به ارمغان میآورد. (آرمان و خسروی،۱۳۹۲)
لانگ فورد و نیوکومب آموزش را به عنوان فرایند برنامهریزی شده برای تغییر نگرش، دانش یا مهارتها از طریق تجارب یادگیری میدانند. تا از این رهگذر عملکرد افراد در یک فعالیت یا مجموعهای از فعالیتها به شکل مؤثری تغییر یابد. هدف آن در محیط کار عبارت است از توسعه تواناییهای افراد و نیز برطرف کردن نیازهای حال و آینده سازمان.(همان منبع)
هدف اساسی آموزش، کمک به سازمان جهت نیل به مقاصدش است. آموزش به معنای سرمایهگذاری بر روی افراد به منظور قادر ساختن آن ها برای عملکرد بهتر و قدرت استفاده بهتر از تواناییهای آن ها میباشد. به عبارتی آموزش به دنبال توسعه صلاحیتها و شایستگی کارکنان و بهبود عملکرد آن ها میباشد.( شفیع زاده و شاهحسینی، ۱۳۹۲)
۲-۱۱٫ مزایا آموزش
از جمله مزایا می توان موارد زیر را برشمرد:
– هماهنگی با تغییرات و تحولات مختلف درون سازمانی و برون سازمانی و نیازهای ناشی از آن از جهات مختلف.
– بهبود و ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد فردی و سازمانی و ارتقای سطح بهرهوری
– توسعه مهارتها و تواناییهای انجام کار و درک دانش و اطلاعات مورد نیاز توسط نیروی انسانی برای پیشرفت در تولید
– توسعه دانش،مهارتها (ادراکی،فنی و انسانی) و نگرشهای لازم برای موفقیت و بهبود عملکرد.
– شناسایی و پرورش استعدادهای نهفته کارکنان و افزایش خلاقیت
– به روز رسانی اطلاعات و مهارتهای کارکنان
– آشنا ساختن کارکنان با اهداف و موقعیت سازمان و جایگاه خویش.
– افزایش اثربخشی و کارایی نیروی انسانی
– کاهش اتلاف و ضایعات محصولات و خدمات
– کاهش نیاز به نظارت نزدیک بر کارکنان
– افزایش قابلیت انعطافپذیری کارکنان
– افزایش رضایت شغلی
– کاهش سوانح کار
– انگیزش کارکنان (خراسانی و مهدی،۱۳۸۵)
۲-۱۲٫ اصول آموزش
اصول آموزش منابع انسانی که تا حد زیادی از دیدگاه و تجربیات تأیید شده و تعلیم یافته در عرصه آموزش بزرگسالان متأثر است ابعاد عمده آموزشهای منابع انسانی و چارچوب نظری ویژهای را برای متصدیان این نوع آموزشها فراهم میکند تا بر مبنای آن ها فعالیتهای آموزشی را دنبال نماید به طور کلی مهمترین اصول آموزش منابع انسانی را میتوان به شرح ذیل بر شمرد:( مینایی و همکاران،۱۳۹۳)
۲-۱۲-۱٫ فعال بودن یادگیرنده
مطالعات و پژوهشهای متعددی نشان میدهد که یادگیری اثربخش و پایدار هنگامی رخ میدهد که نقش اصلی یادگیری با کارآموز باشد. بر مبنای بسیاری از نظریات معاصر روانشناسی تربیتی و یادگیری، نباید فراگیران را مانند ظرفی نگریست که باید پر شود، بلکه خود باید دانش خویش را شکل دهد.
۲-۱۲-۲٫ احترام به یادگیرنده
آموزش منابع انسان، بر احترام به بزرگسالان کارآموز و پرتلاش مبتنی است. این امر مستلزم تلاش برای درک و فهم شرایط آنان، درک نیازهایشان و سعی در از بین بردن موانع موجود بین مدرس و کارآموز بزرگسال است. یه عبارت دیگر وظیفه مدرس آن است که گشوده رو، صادق و مهربان با آنان برخورد نماید و محیطی را خلق کند که افراد در تجربیات باهم سهیم شوند.
۲-۱۲-۳٫ اصل مسئله محوری
از مهمترین ویژگیها در آموزش منابع انسانی به شمار میرود. در حقیقت توجیه منطقی برگزاری هر دوره آموزشی، وجود مسأله، مشکل یا ضرورت ویژهای در سطح سازمان است و کارکنان نیز با شرکت در دوره های آموزشی به دنبال هدفهای حرفهای و شغلی معینی هستند. از این رو این نوع آموزشها باید بیشتر به صورت عملگرا و مبتنی بر مشکلات اساسی محیط کار افراد سازماندهی شوند.کارکنان ممکن است به دانش و اطلاعات خود بخاطر آن اطلاعات علاقهمند نباشند. از این رو باید برای شرکت کنندگان روشن باشد که دوره ذیربط چه کمکی به آنان در اجرای بهینه وظایف شغلیشان میکند.
۲-۱۲-۴٫ اصل استقلال یادگیرنده
یادگیرندگان خود باید هدایت جریان آموزشی را به عهده گیرند و مدرسان نقش تسهیل کننده را به عهده داشته باشند.
۲-۱۲-۵٫ اصل تناسب