با توجه به اینکه امروزه مهمترین ویژگی جهان رقابت،تغییر است، سازمانها و شرکتها ناچارهستند با تکیه بر افراد سازمان به عنوان مهمترین سرمایه سازمان آن ها را به درک فهم و ارائه دانسته ها و ایده های جدید واستفاده عملی از آن ایده ها در پیشبرد مقاصد سازمان تشویق کنند . سازمانهائی که در تسهیم دانش موفق هستند، در پاسخ به تغییرات محیطی در بهبود عملکرد موفقتر هستند . (Abdul-Jalal et al,2013)
در این بخش به معرفی موضوعاتی همچون تاریخچه دانش،مدیریت دانش و انتقال دانش و تسهیم دانش پرداخته می شود .
۲-۱-۱- تاریخچه دانش :
در سال ۱۹۷۹ ، حسابدار سوئدی به نام کارل سیویی ، که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معروف شد ، با پرسشی بزرگ روبرو گردید .دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبه های معروف سازمانی که او در آنجا کار می کرد . تنها یک کرون ارزش نشان میداد، در حالی که ارزش واقعی سازمان ، به مراتب بیش از این ها بود . در این هنگام وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت ، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را نمایش میدهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارکنان سازمان به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدادند ، وابسته است .(احمدی و صالحی،۱۳۸۸،ص۳)
سیویی و دیگران، این یافته را با نام «دارایی فکری» و «دارایی ناملموس» معرفی کردند و آن را درکنار دارایی های ملموس قراردادند . به این ترتیب تعداد نوشته ها، سمینارها و نظایر آن در این زمینه رشد کرد و موضوع به طور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمانهای بزرگ قرار گرفت . سرمایه های فیزیکی مانند ساختمان ها و ماشین الات و سایردارائی های ملموس از خارج سازمان به دست میآیند بیشتر توسط رقبا تقلید میشوند اما دانش،که یک دارایی ناملموس است اغلب دردرون سازمان ایجادمی شودوتوسط منابع انسانی سازمانی به کار برده می شود. (Abdul-Jalal et al,2013)
هم زمان با رشد ایده دانش به عنوان منبع استراتژیک در قرن ۲۱ ، دانش به عنوان یک مزیت رقابتی مهم در سازمانهای پیشرو،موردتوجه جدی قرارگرفت. دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت آن ها لزوماً” ماهوی نیست و صرفا” از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آن ها را به جای هم مورد استفاده قرار داد. داده ها حقایق و واقعیتهای خام هستند.داده ها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند .در حالی که اطلاعات، اضافه کردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آن ها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود . (قربانی،۱۳۸۸،ص ۵۰)
۲-۱-۲- مدیریت دانش :
مدیریت دانش از اواخر دهه ۱۹۷۰ مطرح گردید . در اواسط دهه ۱۹۸۰ و آشکارشدن جایگاه دانش و تأثیرآن بر قدرت رقابت در بازارهای اقتصای،اهمیت آن مضاعف شد.در اواخر دهه ۱۹۸۰ سیرصعودی انتشارمقالات مربوط به مدیریت دانش در مجلات حوزه های مدیریت ،تجارت،علوم کتابداری، و اطلاع رسانی را می توان مشاهده نمود. در همین دوران اولین کتابهای مربوط به این حوزه منتشر شدند . در این دهه نظام های مبتنی بر هوش مصنوعی و نظام های هوشمند برای مدیریت دانش به کارگفته می شد و مفاهیمی چون فراهم آوری دانش ،مهندسی دانش، نظام های دانش محور و مانند آن رواج یافت. (یوسفی و همکاران،۱۳۸۹،۲۵-۲۴)
درزمان اقتصادی اخیر، مدیریت دانش به یک مزیت رقابتی برای شرکتها تبدیل شده است . (Anantatmula, 2010). از این رو مدیریت دانش با رویکردهای مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته،تعاریف بسیاری نیز در مورد آن ارائه شده است.لذا نمی توان تعریفی را یافت که یک توافق جهانی در مورد آن وجود داشته باشد.داونپورت معتقد است “مدیریت دانش تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی است به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیریهای سازمان دخیل هستند به این ثروت دسترسی داشته و بتوانند از آن استفاده کنند.” (Davenport , 1998 ) .
اصول مدیریت دانش از دیدگاه داونپورت و پروساک (۱۹۹۸) عبارتند از :
-
- دانش، نشأت گرفته از افراد است و در افکار افراد جای دارد .
-
- تسهیم دانش مستلزم اعتماد است .
-
- فناوری،رفتارهای دانشی جدید را امکان پذیر میسازد .(منظور از رفتارهای دانشی، رفتارهائی است به منظور خلق،توسعه،توزیع و غنی سازی دانش)
-
- تسهیم دانش باید تشویق و پاداش داده شود .
-
- حمایت مدیریت و تخصیص منابع (برای مدیریت دانش) ضروری است .
-
- دانش،ماهیتی خلق شونده دارد و تشویق افراد موجب می شود که دانش به شیوه ای غیرمنتظره گسترش یابد .
- برنامه های مدیریت دانش باید با برنامه ای آزمایشی آغاز شود . (داونپورت و پروساک،۱۳۷۹،ص۵۴)
۲-۱-۳- چرخه مدیریت دانش :
چرخه مدیریت دانش شامل : ایجاد دانش، ذخیره دانش،پردازش دانش ،انتقال دانش،تسهیم دانش میباشد .
الف- ایجاد دانش :
ایجاد دانش شامل فعالیتهایی است که به تغییر شکل و ترکیب مجدد قطعات موجود دانش ، محدود کردن کاستی ها، تقویت تحقیق ها و توسعه قابلیتها، پویش و کنترل محیط های بیرون سازمان می پردازد .(بت ۲۰۰۱ ) نوناکا و تاکوچی(۱۹۹۵) معتقدند دانش انسان به واسطه کارکرد مشترک بین دانش ضمنی و دانش صریح ، خلق و توسعه مییابد ، بدین ترتیب آن ها چهار شیوه اجتماعی سازی، برون سازی، تلفیق و درون سازی را برای خلق دانش در سازمان بیان کردند .(نوناکا و تاکوچی،۱۹۹۵)
نوناکا و تاکوچی (۱۹۹۵) خلق دانش را به عنوان بخشی از فرایند نواوری مطرح میسازند. از دیدگاه ایشان، در شرایط نوآورانه سازمانها دانش جدید را خلق و در سایه این دانش جدید فرصت ارائه تعاریفی جدید از مشکلات و راه حلها و همچنین بازسازی محیط پیرامون خود را به دست می آورند .خلق دانش را می توان فرایند ایجاد دانش جدید یا جایگزینی و بهسازی دانش موجود از طریق روابط اجتماعی و همکاریهای سازمانی دانست . این فرایند در سطوح فردی و سازمانی اتفاق افتاده و منجر به آفرینش دانش ضمنی و یا صریح جدید میگردد. تمامی سازمانهای سالم در جریان فرایندهای کاری خود، دانش جدید خلق کرده و از آن استفاده می نمایند .(محمدی مقدم والوانی،۱۳۹۱،ص۴۸۲)
ب-ذخیره دانش :