انعطافپذیری برای متناسب شدن با محیط پرتلاطم کسب و کار در جهت حفظ مزیت رقابتی، یکی از چالشهای اساسی فراروی مدیران امروز است (Hatum and Pettigrew, 2006)؛ زیرا در طی سالهای اخیر، انعطافپذیری به عنوان منبع مزیت رقابتی موردتوجه زیادی قرارگرفته، زیرا پایداری محیط رقابتی دهه ۱۹۶۰ و دهه ۱۹۷۰ جای خود را به افزایش نا اطمینانی داده است، چرخه زندگی محصول در حال کوتاهتر شدن است؛ مشتریان بهسرعت در حال تغییر ترجیحات خود هستند و رقابت به طور فزاینده خوی وحشیانهتری به خود گرفته است. ازجمله مهمترین نیروهای محرّک در ورای این موارد، جهانیشدن و توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات هستند. افزایش تحرّک بازار، بنگاهها را مجبور میکند به منظور بهبود موقعیت رقابتی خود، تمرکزشان را از صرفهجوییهای ناشی از مقیاس و منابع دارایی پایه به انعطافپذیری و منابع دانشپایه انتقال دهند (راسخی و ذبیحی لهرمی، ۱۳۸۷).
یکی از دلایل مشکل بودن تعریف انعطافپذیری این است که تعاریف اغلب به خاطر شرایط و یا مسائل ویژه مدیریتی، تغییرپذیر هستند (Upton, 1997). لذا در این پژوهش، انعطافپذیری زنجیره تأمین، توانمندی شرکت برای انطباق مؤثر و پاسخگویی به تغییرات بازار میباشد (Hee Youn et al, 2014).
انعطافپذیری پدیدهای خودجوش و غیرارادی نیست، بلکه سازمانها باید عوامل اثرگذار بر انعطافپذیری را شناسایی و آن ها را ایجاد کنند (حاجی پور و مرادی، ۱۳۸۹).
انعطاف و سرعت ارائه محصول زمانی مفهوم دارد که عملیات خرید، تدارکات، حملونقل، برنامهریزی تولید، موجودی و کنترل آن، طراحی مهندسی، تولید و مونتاژ، توزیع و فروش همه به صورت یکپارچه در کنار هم فعالیت کنند (گیوریان و دیندار فرکوش، ۱۳۹۰).
این پژوهش چهار بعد انعطافپذیری زنجیره تأمین را میپذیرد که شامل: انعطافپذیری حجم و دامنه محصول، انعطافپذیری محصول جدید و انعطافپذیری در پاسخگویی میباشند (Hee Youn et al, 2014).
۲-۲-۳-۲- پاسخگویی به مشتری
مشتریان به طور روزافزون برای کسب محصولات و خدمات بهتر به شرکتها فشار میآورند و شرکتها برای کسب مزیت رقابتی و توفیق در این محیط متلاطم باید مشتریان و خواستهها و نیازهای آنان را در مرکز توجه و فعالیتهای کسب و کارشان قرار دهند زیرا محیط تجاری امروز به شدت تحت تأثیر رقابت میان شرکتها و تغییرات سریع تکنولوژی و تغییر مداوم در خواستهها و نیازهای مشتریان است (فاریابی و همکاران، ۱۳۹۰).
در این پژوهش، پاسخگویی به مشتری توانایی یک شرکت مرکزی برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان به صورت به زمانمند میباشد. پاسخگویی به مشتری به عنوان یکی از بحرانیترین اهداف عینی ادغام زنجیره عرضه مشخصشده است. پاسخگویی به مشتری یک بعد کلیدی از عملکرد مبتنی بر زمان است. در مکتوبات، انجام سریع سفارشها و مدیریت زمانمند شکایت مشتری به عنوان دو شاخص کلیدی پاسخگویی به مشتری شناختهشدهاند (Hee Youn et al, 2014).
۲-۲-۳-۳- بهای تمامشده محصول
کاهش مستمر هزینه های خرید مواد، تولید و… بر ای تمامی شرکای زنجیره تأمین مطرح است. به عبارت دیگر، هر یک از اعضای زنجیره تأمین بهجای تولید محصولی باقیمت تمامشده بالا و فروش به قیمت بالاتر به دیگر اعضای زنجیره تأمین، سعی میکند تا قیمت تمامشده خود را کاهش دهد. این امر موجب میشود تا بهای تمامشده محصول این نوع زنجیره تأمین کاهش یابد و عملکرد شرکت ارتقا یابد (رحمان سرشت و افسر، ۱۳۸۷).
در این پژوهش، ابعاد بهای تمامشده محصول عبارتاند از: بهای تمامشده محصولات شرکت نسبت به رقبای عمده شرکت، بهای تمامشده محصولات شرکت نسبت به سه سال گذشته و ارزش نسبی محصولات شرکت برای مشتریان نسبت به شرکتهای رقیب.
۲-۳- مدیریت زنجیره تامین
شاید تا ۲۰ سال پیش کسی نام زنجیره تأمین را به صورت رسمی نشنیده بود ولی در حال حاضر، این مفهوم از عمده مفاهیمی است که همهروزه در مجلات و نشریات به آن اشاره میگردد (زارع مهرجردی و همکاران، ۱۳۹۰).
در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادى، سازمانها براى افزایش توان رقابتى خود تلاش میکردند تا با استانداردسازى و بهبود فرآیندهای داخلى خود محصولى باکیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسى و طراحى قوى و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیشنیاز دستیابى به خواستههای بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشترى است. به همین دلیل سازمانها تمام تلاش خود را برافزایش کارایى معطوف میکردند. در دهه ۸۰ میلادى با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزایندهای به افزایش انعطافپذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید براى پاسخ به نیازهای مشتریان علاقهمند شدند. در دهه ۹۰ میلادى، به همراه بهبود در فرآیندهای تولید و بهکارگیری الگوهای مهندسى مجدد، مدیران بسیارى از صنایع دریافتند که براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرآیندهای داخلى و انعطافپذیری در تواناییهای شرکت کافى نیست، بلکه تأمینکنندگان قطعات و مواد نیز باید موادى با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیعکنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکى با سیاستهای توسعه بازار تولیدکننده با چنین نگرشى، رویکردهای زنجیره تأمین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد (فرجی خورشیدی و حدادی، ۱۳۸۷).
با حرکت به سمت قرن ۲۱، سازمانها با افزایش پیچیدگی در فرایند تولید و تجارت مواجه شدهاند. هماکنون با توسعه رقابت جهانی میبایست محصولات متنوع در زمان و مکان مناسب در دسترس مشتری قرار گیرد. خواست مشتری برای کیفیت بالاتر و خدماترسانی موجب افزایش فشارهایی شده که قبلاً وجود نداشت. همچنین فنآوری سختافزاری و نرمافزاری پیشرفته، موجب انعطافپذیری بالا، سرعت بیشتر در حملونقل و امکان دسترسی بهتر به اطلاعات در مراکز تولیدی و خدماتی شده است (زارع مهرجردی و همکاران، ۱۳۹۰). پژوهشگران و نویسندگان مختلف، نگرش ها و تعاریف متعددی از زنجیره تامین ارائه نموده اند، برخی از این تعاریف به شرح زیر است:
زنجیره تامین عبارت از فرایند کامل تهیه کالا و خدمات برای مصرف کننده نهایی میباشد (احمدی، ۱۳۸۴).
زنجیره تامین شامل شبکه ای از تسهیلات و روش های توزیع است که نقش تدارک و تهیه مواد، حمل مواد اولیه و محصول نهایی و رساندن این محصولات به دست مشتریان را ایفا میکند (Georgion, 2009).
زنجیره تامین یک شبکه از کارخانه ها و مراکز توزیع میباشد که وظایفی مانند تهیه مواد، تبدیل این مواد به محصولات نیمه ساخته و ساخته شده و توزیع این محصولات ساخته شده به مشتری نهایی را انحام میدهد (بیات، ۱۳۷۸).
شکل ۲-۲- جریان کالا و مواد در زنجیره تأمین (شفیعی و تارمست، ۱۳۹۳)
زنجیره تأمین دارای ساختار چندبعدی است که با تمرکز بر یکپارچهسازی کلیه فرآیندهای منبع یابی، تولید و توزیع سعی در تحویل بهموقع محصولات نهایی به مشتریان را دارد یک زنجیره تأمین شبکهای از سازمانها است که در پردازش یک عملکرد کسب و کار در هر مرحله از زنجیره ارزش از قبیل تولید، توزیع، تدارک و … درگیر هستند (محمودی و همکاران، ۱۳۸۹).