شباهت فعالیت ها ،حیطه بروز آن ،کیفیت شرایط وخصوصیات افرادی که آن رفتار یا فعالیت مربوط به آن ها است.(بندورا،۱۹۹۷)
به بیانی دیگر عمومیت به میزان اطمینان شخص به خود برای انجام رفتارهای خاص در شرایط و موقعیت های مختلف اشاره دارد.به این معنی که عمومیت خودکارآمدی به توانایی فرد برای دادن مناسب ترین پاسخ در تمام موقعیت ها اشاره دارد.(محمدخانی ،۱۳۸۱)
برخی تجربه ها،باورهای خودکارآمدی محدودی ایجاد میکنند ،برخی دیگر حس کارآمدی تعمیم یافته را القا میکنند که به فراسوی موقعیت های خاص گسترش مییابد .(بندورا ،۱۹۷۷،به نقل از کندری ۱۳۸۱)
۳- نیرومندی[۵۸]
باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب نا موفق به آسانی بی اعتبار میشوند .اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ،در برابر موانع آن را حفظ می نمایند.باور های خودکارآمدی هر چقدر نیرومند ترباشند ،دوام بیشتری می آورند ورابطه بیشتری با رفتار پیدا میکنند.(حمیدی پور ،۱۳۷۷)
در واقع نیرومندترین خودکارآمدی به اعتقاد فرد به فکرِ مبنی بر اینکه میتواند از عهده یک رفتار دشوار برآید اشاره دارد .قدرت خودکارآمدی به تفاوت بین این فکر که «شاید بتوانم این کار را انجام دهم »و این فکر که «مطمئنم که می توانم این کار را انجام دهم » اشاره دارد .(محمد خانی ،۱۳۸۰)
منابع باورهای خودکارآمدی
۱- تجارب مسلط
یکی از اثربخش ترین طرق برای خلق احساس کارآمدی بالا، تجارب مسلط قبلی میباشد. به نظر بندورا موثرترین روش ایجاد احساس قوی کارآمدی از طریق تجارب مسلط است. موفقیت، باورهای خودکارآمدی را افزایش میدهد و شکست آن را کاهش میدهد.
اگر مردم موفقیت های آسان را تجربه کنند عادت میکنند که منتظر نتایج فوری باشند و به آسانی توسط شکست هایشان نا امید میشوند.
یک کارآمدی انعطاف پذیر، مستلزم تجاربی در غلبه بر موانع از طریق کوشش سر سختانه و پشتکار است. وجود برخی از موانع و دشواری ها در زندگی انسان این نکته را می آموزد که موفقیت معمولاً مستلزم تلاش مداوم است. وقتی افراد متقاعد شدند امکانات لازم برای موفقیت را دارند آن ها در برخورد با موانع سرسختی نشان میدهند و به سرعت از موانع سرخورده نمی شوند. با تحمل دشواری ها آن ها مقاوم تر از موانع ظاهر میشوند (میر سمیعی،۱۳۸۵).
به طور خلاصه پژوهش های بندورا(۱۹۹۷) در زمینه تجارت مسلط نشان میدهد که احساس کارآمدی تحت تأثیر عوامل هفت گانه زیر قرار میگیرد:
۱- توانمندی های موجود
۲- ادراک درجه دشواری تکلیف
۳- میزان تلاش
۴- میزان نیاز به کمک بیرونی
۵- شرایطی که تکلیف در آن باید انجام شود
۶- الگوهای زمانی موفقیت و عدم موفقیت
۷- چگونگی سازماندهی و بازسازی تجارب
۲- تجارب جانشینی
دومین راهکار جهت خلق و نیرومندسازی باورهای خودکارآمدی تجربه جانشینی میباشد. که به واسطه الگوهای اجتماعی فراهم میگردد. باورهای خودکارآمدی تحت تأثیر مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای رفتار دیگران قرار دارد. بخصوص افرادی که به عنوان الگو پذیرفته میشوند. افراد از این اطلاعات برای ساختن و شکل دهی تجارب خود درباره رفتارشان و پیامدهای آن سود می جویند و این کاملاً به این وابسته است که افراد چقدر خودشان را شبیه فردی بدانند که آن را مشاهده میکنند (جکسون[۵۹]،۲۰۰۲).
دیدن افرادی که رفتاری را به نحو شایسته ای انجام میدهند میتواند انتظار کارآمدی فرد را افزایش دهد. الگوبرداری چیزی بیشتر از فراهم آوردن یک استاندارد اجتماعی است. مردم به دنبال الگوهای مطمئنی میگردند که شایستگی هایی را دارا باشد که آن ها آرزویش را دارند.
الگوها از طریق رفتار و شیوه های بیان افکار، دانش را به مشاهده کنندگان انتقال میدهند و به آن ها مهارت های مفید و راهبردهایی را برای اداره نیازهای محیطی آموزش میدهند. اکتساب شیوه های بهتر، خودکارآمدی را بالا میبرد. دیدن افرادی که کاری را به نحو شایسته ای انجام میدهند مشابه اگر را متقاعد میسازد که «اگر آن ها میتوانند پس من هم می توانم». البته تجربه جانشینی از طریق دیگر نیز عمل میکند. مشاهده کسی که در انجام دادن کاری ناتوان است میتواند انتظار کارآمدی فرد را کم کند. یعنی«اگر آن ها نمی توانند آن را انجام دهند پس چه چیزی باعث می شود که من فکر کنم می توانم آن را انجام دهم»(جکسون،۲۰۰۲).
۳- قانع سازی کلامی
سومین طریق برای نیرومندسازی باورهای افراد قانع سازی کلامی است. بدین معنی که آن ها توانایی دستیابی به موفقیت را دارند. باورهای کارآمدی افراد تحت تأثیر گفته های افراد دیگر در خصوص توانایی و قابلیت های آن ها قرار دارد. قانع سازی کلامی زمانی با نفوذتر و اثر بخش تر خواهد بود که به وسیله افراد متخصص و متعهد و جذاب صورت گیرد.
دلگرمی ها برای ترغیب افراد در تمرکز کردن بر نقاط قوت خود و شایستگی هایشان و نادیده گرفتن نارسایی ها و عملکردهای ناموفق گذشته شان به کار میروند. اگر قانع سازی کلامی نتیجه بخش باشد. احتمالاً فرد عملکرد مؤثری از خود نشان میدهد و برای موفق شدن تلاش می کند(جکسون،۲۰۰۲).
۴- حالت های فیزیولوژیکی و هیجانی
افراد یاد گرفته اند که عملکرد ضعیف یا ادراک شکست را با برپایی فیزیولوژیکی آزار دهند و موقعیت را با حالت های احساس لذت بخش تداعی کنند. بنابرین وقتی افراد از برپایی فیزیولوژیکی ناخوشایند در مقایسه با برپایی فیزیولوژیکی خوشایند آگاه میشوند، صلاحیت خودشان را زیر سوال میبرند. البته باید توجه داشت نشانگرهای فیزیولوژیکی با برپایی خودکارآمدی متفاوت است. وقتی برپایی فیزیولوژیکی و هیجانی بالا باشد، سطح خودکارآمدی او پایین خواهد بود(بندورا،۱۹۹۷).
مردم واکنش های استرسی و تنش هایشان را به عنوان علامت آسیب پذیری نشان در برابر عملکرد ضعیف تفسیر میکنند. در فعالیت های قدرتی مردم شکست و درد را به عنوان نشانه های ضعیف جسمانی می پندارند. خستگی، از نفس افتادن و درد، نشانه های عدم کارایی بدنی است. به علاوه عدم انگیختگی دستگاه عصبی خود مختار احساس کارآمدی فرد را زیاد میکند و انگیختگی زیاد، نشانه عدم کارآمدی است و سطح برانگیختگی بر خودکارآمدی مؤثر است و بسته به این است که این برانگیختگی چگونه تفسیر می شود اگر موقع رو به رو شدن با تکلیف، مضطرب و نگران باشید خودکارآمدی پایین میآید. اگر هیجان زده باشید خودکارآمدی بالا می رود(بندورا،۱۹۹۷).
با به کار بردن این چهار منبع اطلاعاتی، بندورا دریافته است که امکان دارد سطح خودکارآمدی یک فرد را به راه های ویژه ای بالا ببریم:
۱) قراردادن او در معرض تجربه های موفق از طریق ترتیب دادن هدف های قابل دسترس و همچنین افزایش امکان حصول عملکرد او.
۲) قرار دادن شخص در معرض الگوهای مناسبی که در عمل موفق هستند. افزودن تجربه های جانشینی موفق او.
۳) فراهم کردن متقاعدسازی و تشویق های کلامی از قبیل گفتن به او که توانایی عملکرد موفق را دارد.
۴) تقویت برانگیختگی فیزیولوژیایی از طریق مثلاً رژیم غذایی یا برنامه های ورزشی و در واقع افزایش دادن نیرومندی و انرژی حیاتی.
۵- تجارب تصویرسازی ذهنی