در این روش درمانی دگرگونسازی عوامل تداوم بخش مورد تأکید خاص است. بعد از اینکه بیمار و درمانگر برسر برنامه کاری به توافق رسیدند، تغییر تجربی عناصر کلیدی این مدل آغاز میشود. در خلال یک جلسه درمانی از بیمار خواسته میشود که در دو وضعیت هراس انگیز اجتماعی شرکت کرده و نقش بازی کند. در حالت اول از بیمار خواسته میشود تا از همه رفتارهای ایمنی عادی خود استفاده کند و در حالت دوم خواسته میشود که رفتارهای ایمنی خود را کنار گذاشته و توجهشان را به برخورد افراد دیگر در تعامل متمرکز کند. فرد بعد از هر بازی نقش باید به درجهبندی کمی میزان اضطرابی که فکر میکند در ظاهرشان جلوه کردهاست و تصور خود از میزان درستی رفتارشان بپردازد و به این صورت میزان اضطراب خود را مورد ارزیابی قرار دهد (کلارک و فربورن[۱۶۹]، ۱۹۹۷؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۵-همایندی
اختلالات همبود یک مشکل جدی در اختلال اضطراب اجتماعی است. بر طبق پژوهش براون[۱۷۰]، چیو، سارین[۱۷۱]، استین، کسلر و راسکیو[۱۷۲] (۲۰۰۸) ۶۰ تا ۹۰ درصد از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از یک اختلال همبود نیز رنج میبرند. جالبتر اینکه پژوهشها مطرح میکنند که در اغلب موارد، اختلالات همبود ثانویه بر اختلال اضطراب اجتماعی هستند (استین و استین، ۲۰۰۸؛ جاکوبی[۱۷۳]، بیسدو[۱۷۴]، فهم[۱۷۵] و فیدلر[۱۷۶]، ۲۰۰۸؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱). شایعترین اختلالات همبود با اختلال اضطراب اجتماعی عبارتاند از افسردگی اساسی، اختلال هراس، اختلال اضطراب تعمیم یافته، فوبی خاص و اختلالات مصرف مواد (استین و استین، ۲۰۰۸؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱). اگرچه درمانگران باید تشخیصهای افتراقی مانند اختلال هراس، افسردگی اساسی، آگورافوبیا، اختلال شخصیت اجتنابی و حتی در برخی موارد اسکیزوفرنی را در نظر داشته باشند، اما تمییز قائل شدن بین برخی از اختلالات یادشده، چالشبرانگیز است (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳). اختلال اضطراب اجتماعی ثانویه، اصطلاحی است که لیبوویتز و همکارانش (۱۹۸۵) معرفی کردهاند و اشاره به علائم اضطراب اجتماعی دارد که نتیجه ثانویه یک بیماری روانپزشکی یا پزشکی همبود است. به عنوان مثال یک فرد مبتلا به اختلال پارکینسون ممکن است از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کند چون میترسد دیگران به لرزشهای او توجه کرده و دچار شرمندگی شود. DSM-IV چنین شرایطی را به عنوان اختلالات اضطرابی که در جای دیگر مشخص نشدهاند، طبقهبندی میکند. از موارد دیگری که در تشخیص افتراقی اختلال اضطراب اجتماعی باید در نظر گرفته شود این است که اضطراب یا ترس ناشی از تاثیر فیزیولوژیکی مستقیم مصرف مواد یا شرایط طبی عمومی نبوده یا اختلال روانی دیگر مانند اختلال هراس، اختلال اضطراب اجتماعی، بی اشتهایی عصبی، ترس یا خجالت طبیعی توجیه بهتری بر آن نباشد. معمولاً اگر شرایط پزشکی دیگر وجود داشته باشد، ترس یا اجتناب، محدود به نگرانیهای اجتماعی نیست و بنابرین از اختلال اضطراب اجتماعی متمایز میشود (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۶-مقایسه با دیگر سازهها
اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی: در بسیاری از ادبیات تحقیقی که در رابطه با هراس اجتماعی انجام شده است، تفاوتی بین اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی مشاهده نمیشود (ویل، ۲۰۰۳). ولی برخی از محققان معتقدند که اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی از لحاظ کمیت و نه کیفیت با هم متفاوتاند (لری و کوالسکی، ۱۹۹۵؛ راپی، ۱۹۹۵). تراور[۱۷۷]، گیلبرت و شرلینگ[۱۷۸] (۱۹۹۰) هراس اجتماعی را در مقایسه با اضطراب اجتماعی این گونه توصیف کردند: ” انتهای بالینیتر و شدیدتر طیف، همان طور که خجالت کشیدن و ترس از ارتباط برقرارکردن در عین اینکه از هم فاصله دارند، در برخی از تجارب مشترکاند.” در مطالعهای ترنر، بیدل[۱۷۹] و لارکین[۱۸۰] (۱۹۸۶) مراجعان کلینیک با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی را با دانشجویان مضطرب اجتماعی و گروه مراجعه کننده به کلینیک مبتلا به هراس اجتماعی در ارزیابیهایی که از شناخت خودشان داشتند، تفاوتی نداشتند؛ اما گروه غیر مضطرب به طور معناداری شناختهای منفی کمتر و شناختهای مثبت بیشتری را در مورد عملکردشان گزارش دادند. نتیجه اینکه مراجعان مبتلا به هراس اجتماعی و داوطلبان مضطرب اجتماعی در مواجهه با محرکهای اجتماعی ترسناک از نظر پاسخهای فیزیولوژیک، شناختها و تنش کاملاً مشابه بودند، گرچه گروه مبتلا به هراس اجتماعی میزان علائم را با شدت بیشتری نشان دادند (ترنر و همکاران، ۱۹۸۶).
۲-۱-۱-۶-۱- اختلال اضطراب اجتماعی و کمرویی
اختلال اضطراب اجتماعی و کمرویی دو اصطلاحی هستند که برای توصیف افرادی که به کار میروند که در موقعیتهای اجتماعی کم حرف هستند. اگرچه هراس اجتماعی به عنوان یک اختلال بالینی در DSM- IV توصیف شده است اما کمرویی اصطلاحی است که کمتر تعریف شده است ولی در کل توصیف هر دو سندرم تقریباً مشابه است (هیزر[۱۸۱] و همکاران، ۲۰۰۳؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰) و به نظر نمیرسد که اختلال اضطراب اجتماعی از نظر کیفیت علائم کمرویی که توسط ۲۰ تا ۴۰ درصد افراد گزارش شدهاند متفاوت باشد. تا حدودی اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان نوع شدیدی از همان پدیده در نظر گرفته میشود که آنقدر جدی است که منجر به اختلال در عملکرد زندگی میشود (راپی، ۱۹۹۰؛ به نقل از لیهی و هالاند، ۱۳۸۵).
گرچه تحقیقات نشان میدهد که کمرویی و اختلال اضطراب اجتماعی با هم رابطه دارند و حتی برخی متون این دو را کاملاً مشابه میدانند ولی در واقع این دو کاملاً یکی نیستند و دیده شده که فقط درصد کمی (۱۸ درصد) از افراد کمرو به هراس اجتماعی مبتلا میشوند و اکثر آن ها (۸۲ درصد) به هراس اجتماعی مبتلا نیستند. این تحقیقات نشان میدهد گرچه کمرویی، برای ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی عامل است ولی لزوماًً اختلال اضطراب اجتماعی را باعث نمیشود. از طرفی اکثر افراد مبتلا به هراس اجتماعی سابقه کمرویی دارند و احتمال ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در میان افراد کمرو بیشتر از افراد بهنجار و بدون کمرویی است. کمرویی در رابطه با دیگران و یا افزایش هوشیاری نسبت به خود، معمولاً در دوران کودکی رخ میدهد و در دوران نوجوانی به علت این فکر که دیگران من را چگونه ارزیابی میکنند، معمول است. در بسیاری از افراد این نوع از اضطراب با افزایش سن کاهش مییابد (اندریس[۱۸۲]، ۱۹۹۴؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۶-۲- اختلال اضطراب اجتماعی و آگورافوبیا