محققان دریافتهاند که رعایت عدالت رویهای میتواند به منزله یک منبع رضایت و ارزیابیهای مثبت از سازمان در نظر گرفته شود و در صورت رعایت عدالت رویهای در سازمان، افراد تمایل بیشتری خواهند داشت تا منافع فردی کوتاه مدت خود را تابع منافع گروه یا سازمان نمایند (عباسپور، ۱۳۸۶).
عدالت تعاملی
عدالت تعاملی نوعی عدالت رویهای است و شامل روشی است که عدالت سازمانی توسط سرپرستان به زیردستان منتقل میشود. این نوع عدالت مرتبط با جنبههای فرایند ارتباطات (همچون ادب، صداقت و احترام) بین فرستنده و گیرنده عدالت است. به این دلیل که عدالت تعاملی توسط رفتار مدیریت تعیین میشود، این نوع عدالت مرتبط با واکنشهای شناختی، احساسی و رفتاری نسبت به مدیریت یا به عبارت دیگر سرپرست است. بنابرین زمانی که کارمندی احساس بی عدالتی تعاملی میکند به احتمال زیاد این کارمند واکنش منفی به سرپرستش به جای سازمان نشان میدهد. همچنین نگرشهای منفی وی عمدتاً نسبت به سرپرست است و قسمت کمی از این نگرشهای منفی به سازمان بر میگردد (کرش و اسپکتور، ۲۰۰۵).
۴-۴-۲-۲٫ فرصت رشد
ماهیت پویای سازمانها سبب میشود که کارکنان به عنوان منبع مزیت رقابتی برای سازمان تلقی شوند.(پفیفر[۸۱]، ۱۹۹۴، به نقل از نوروزی، ۱۳۹۱). برای استفاده مناسب از این مزیت، سازمانها به طور فزایندهای برای کارکنان فرصتهایی را فراهم میآورند تا مهارتهای مورد نیاز و ضروری را کسب کنند(پاک، ۲۰۰۵). منظور از این اقدامات، ایجاد برنامههایی مانند گردش شغلی، رابطه مربیگری و آموزش است که باعث میشود کارکنان احساس کنند به آن ها به عنوان یک مزیت رقابتی توجه میشود و سازمان سعی دارد با کارکنان یک ارتباط بلند مدت داشته باشد. مثلا زمانی که سازمان به کارکنان اجازه میدهد به منظور ارتقا به سطوح بالاتر ، مهارتهایشان را توسعه دهند(عباسپور،۱۳۸۶).
تا زمانیکه فرصتهای رشد و پیشرفت به منظور افزایش مهارتها فراهم میشوند، کارکنان میتوانند توجه و کمکهایشان به سازمان را افزایش دهند که در نهایت این مسئله به افزایش امنیت شغلی آنها منجر میشود. فرصتهای رشد به عنوان اصول کلی در رابطه تبادل اجتماعی هستند و بنابرین به عنوان نشانه بلوغ سازمان و علایق و انگیزه های فردی تلقی میشوند(پاک،۲۰۰۵).
۵-۲-۲٫ پیامدهای حمایت سازمانی
از دیدگاه سازمان، افزایش ادراک کارکنان از حمایت سازمانی برای ایجاد عکسالعمل مثبت در کارکنان امری حیاتی است. وقتی کارکنان احساس کنند که سازمان برای رفاه و نقششان ارزش قائل است آن ها نیز این احساسات را منعکس میکنند. تحقیقات چندین پیامد حمایت سازمانی را معرفی کردهاند (برای مثال، تعهد سازمانی، عجین شدن با شغل، رضایت شغلی، بقا، انگیزه ترک شغل) (رودآس و آیزنبرگر، ۲۰۰۲).
۱-۵-۲-۲٫ تعهد سازمانی
تعهد یک متغیر پیچیده روانشناختی است که موضوع بسیاری از تحقیقات رفتار سازمانی است و شامل تلاشهای کارکنان برای دستیابی به اهداف سازمان و هویت آن از طریق این اهداف است تا عضویتشان را در سازمان تداوم بخشند(رابینز، ۱۳۸۷). طبق مدل سه بعدی تعهد سازمانی، ابعاد آن شامل تعهد مداوم(مستمر)، تعهد هنجاری و تعهد عاطفی است. تحقیقات نشان میدهد که کارمندانی که متعهدتر هستند عملکرد شغلی بالاتر، تضادهای شغلی کمتر، افزایش در رفتارهای اخلاقی، کاهش تمایل به ترک شغل، استرس کمتر و رفتارهای شهروندی را نشان میدهند.
شواهد قابل توجهی دال بر این موجود است که تعهد سازمانی به عنوان نتیجه فرایندهای تبادل اجتماعی نیز میباشد. بنابرین تئوری حمایت سازمانی به عنوان ابزاری نگریسته میشود که وابستگی عاطفی کارکنان به سازمان را شرح میدهد (آیزنبرگر و همکاران، ۱۹۸۶).
در راستای تئوری حمایت سازمانی، تعهد عاطفی به عنوان یکی از پیامدهای حمایت سازمانی ادراک شده معرفی میگردد. محققان دریافتند که حمایت سازمانی ادراک شده ارتباط مثبت بین تجارب کاری (مانند پاداشهای سازمانی، عدالت رویهای و حمایت مافوق) و تعهد عاطفی را میانجیگری میکند(آیزنبرگر و همکاران،۱۹۸۶، آیزنبرگر، فاسالو و لاماسترو، ۱۹۹۰، رودآس، آیزنبرگر و آرملی، ۲۰۰۱).
شواهد تجربی که از بررسی فرا تحلیلی رودآس و آیزنبرگر(۲۰۰۲) و مطالعات دیگر حاصل شد نشان میدهد که حمایت سازمانی ادراک شده به شدت با تعهد عاطفی مرتبط میباشد اما دو بعد دیگر تعهد این چنین رابطهای ندارند (رودآس و آیزنبرگر، ۲۰۰۲، آیزنبرگر، فاسالو و آرملی، ۱۹۹۰). است.
۲-۵-۲-۲٫درگیری شغلی
درگیری شغلی اشاره به احراز هویت نمودن یا شغل و علاقهمند بودن به کارهایی است فرد انجام میدهد. شایستگی ادراک شده با علاقهمند بودن به وظیفه مرتبط است. از این رو با بالا بردن شایستگی ادراک شده، میتوان حمایت سازمانی را افزایش داد و در نتیجه باعث علاقمندی افراد در کار گردد.