سهامی (۱۳۸۷)، در پژوهش خود با عنوان اولویتهای ارزشی دانشجویان دریافت که ارزشها به ترتیب اولویت عبارتند از: خود متعالی، ارتقای خود، محافظه کاری و آمادگی برای تغییر.
در پژوهش شریفی (۱۳۹۱)، که به بررسی رابطه تابآوری، ارزشهای شخصی با بهزیستی ذهنی در بین بیماران زن مبتلا به سرطان سینه در بیمارستانهای سطح شهر تهران پرداخت، این نتایج حاصل شد که بین ارزشهای شخصی و بهزیستی ذهنی رابطه معنادار و مثبت و بین ارزشهای شخصی و تابآوری در برخی ریختها، رابطه مثبت معناداری مشاهده شد.همچنین اولویت ارزشی زنان بیمار سرطانی در این پژوهش امنیت، نوعدوستی، جهانشمولنگری و همنوایی به دست آمد.
سیفی (۱۳۹۱) نیز در بررسی رابطه اخلاق و ارزشهای شخصی با رضایت زناشویی در معلمان بین ارزشهای شخصی و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری به دست آورد و نشان داد که بین زنان و مردان در اولویتهای ارزشی همنوایی، امنیت، جهانشمولی، خودرهبری و تحریکطلبی تفاوت معناداری وجود دارد.
فگ[۱۹۲] و همکاران (۲۰۰۵)، در پژوهش خود به بررسی رابطه ارزشهای شخصی و کیفیت زندگی در بیماران سرطانی تحت مراقبت پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که، مهمترین ارزشهای شخصی بیماران تعلقپذیری، خودرهبری و جهانشمولی بودند در حالی که قدرت، موفقیت و تحریکطلبی کماهمیت ترین بودند. ارزشهای تعالی خود، در همه بیماران بالاتر از ارزشهای گسترش خود بودند. در مقایسه با افراد سالم، بیماران تحت مراقبت نمرات بالاتری در تعلقپذیری و نمرات کمتری در ارزشهای گسترش خود کسب کردند. ارزشهای حفاظت (امنیت، سنت و همنوایی) با کیفیت زندگی بالا همبستگی مثبتی داشت.
فانتین[۱۹۳] و همکاران(۲۰۰۵)، نیز در بررسی خود با فرض اینکه دو بعد از پرسشنامه باورهای پسا انتقادی ممکن است در ارتباط با الگوهای ارزشی شوارتز باشد، تحلیل آماری را روی هفت نمونه انجام دادند. نتایج نشان داد که سلسلهمراتب ارزشی با پذیرش – عدم پذیرش حقیقت متعالی ارتباط دارد. به این ترتیب که پذیرش حقیقت متعالی رابطه مثبت دارد با سنت و همنوایی و با لذتطلبی و انگیزش و خوداتکایی رابطه منفی دارد.
ساراگلو و گارسیا[۱۹۴] (۲۰۰۶)، در پژوهش خود با عنوان همبستگیهای شخصیتی و ارزشی دانشجویان اسپانیایی، دریافتند که بعد پذیرش در مقابل عدم پذیرش حقیقت متعالی منعکسکننده تعارض بین باز بودن نسبت به تغییر ارزشها در مقابل محافظه کاری است. همچنین رابطه مثبت با توافق و آگاهی و رابطه منفی با جهان گرایی و باز بودن نسبت به تغییر دارد. پذیزش نمادین در مقابل پذیرش سطحی منعکس کننده تعارض بین ارزشهای خود افزایی و خودتعالی بوده و با باز بودن نسبت به تغییر رابطه قوی دارد.
۲-۵-۲- تحقیقات انجام شده در زمینه حمایت اجتماعی
ثامتی ( ١٣٧۵ ) در مطالعه خود که تحت عنوان ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش حمایت اجتماعی و رابطه آن با فشارزاهای روانی بوده است، نشان داد که بین حمایت اجتماعی و افسردگی و اضطراب رابطه منفی وجود دارد .
بخشانی، بیرشک، عاطف وحید و بوالهری (۱۳۸۲) در تحقیقی به بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده و رویدادهای استرس زای زندگی با افسردگی پرداختند. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد افسرده به طور معناداری پایین تر از افراد غیرافسرده بوده است. به طور کلی نتایج پژوهش نشاندهنده نقش حمایت اجتماعی در بروز یا تشدید آن است.
ملکزاده و همکاران (۱۳۸۵) نیز در تحقیق خود نشان دادند که بین افراد خودسوز و غیرخودسوز در میزان حمایت اجتماعی تفاوت وجود دارد و افراد خودسوز از حمایت اجتماعی پایینی برخوردار بوده اند.
همتیراد و سپاهمنصور (۱۳۸۷) نشان دادند که رابطه معکوسی بین استرس و حمایت اجتماعی دانشجویان وجود دارد و حمایت اجتماعی سپری در برابر استرس و اضطراب و سبب کاهش آن می شود.
حیدرزاده و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهش خود بر روی بیماران سکته مغزی به این نتیجه دست یافتند که افراد با حمایت اجتماعی بالاتر از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند و بین این دو مؤلفه رابطه مثبتی وجود دارد.
در پژوهش مرادی و همکاران (۱۳۸۸) که به بررسی تاثیر ساختار خانواده و حمایت اجتماعی در خودکشی دانشجویان پرداخته شد حمایت اجتماعی از جمله عوامل محافظت کننده در برابر رفتارهای خودکشیگرایانه به شمار میرود.
خداپناهی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که بین حمایت اجتماعی و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان، رابطه مثبتی و معناداری وجود دارد و با افزایش حمایت اجتماعی، امیدواری افراد نیز افزایش مییابد.
والتر[۱۹۵] و همکاران (۱۹۸۹ به نقل از زارع، ۱۳۸۲) در یک مطالعه طولی به بررسی وضعیت بیماران مبتلا به سکته قلبی پرداختند. آنها دریافتند که در ازدواجهایی که در آن صمیمیت زیادی وجود دارد، میزان وقوع حملات قلبی به حداقل میرسد. آنها پیشنهاد کردند که نظام حمایت اجتماعی بهترین محافظ در برابر سکته قلبی است.
فوت[۱۹۶] و همکاران (۱۹۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه بین امید، عزت نفس و حمایت اجتماعی افراد با بیماری MS پرداختند.نتایج نشان داد رابطه معناداری بین امید و عزت نفس، امید و حمایت اجتماعی ادراک شده و بین عزت نفس و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. این تحقیق مجدداً توسط فوت و همکارانش (۱۹۹۱) در بیماران با آسیب نخاعی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج مشابهی حاصل شد. طبق تحقیقی که توسط پریس ( ۲۰۰۰ به نقل از معینی، ۱۳۸۱) صورت گرفت مشخص شد که حمایت اجتماعی میتواند نقش مهمی در جلوگیری از افسردگی فرد و کاهش استرسهای فردی داشته باشد.
کوپمن[۱۹۷] و همکاران (۲۰۰۴) نیز نشان دادند که همراهی و حمایت و درک دوستان به عنوان پاداشی برای بیماران مبتلا به ایدز محسوب شده، میزان استرس این افراد و نیز اختلال خواب آنان را کاهش میدهد.ملیسا و دروثی[۱۹۸] (۲۰۰۵ به نقل از یوتسی و همکاران، ۲۰۰۶) نقش حمایت اجتماعی را به عنوان متغیر تعدیلکننده بین قربانی شدن خشونتها از یک طرف و اضطراب و افسردگی از طرف دیگر بین جوانان آفریقایی – آمریکایی مورد مطالعه قرار دادند. در این پژوهش ۶۸۱ جوان مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که حمایت اجتماعی بین قربانی شدن در اثر خشونت و اختلالات و افسردگی نقش تعدیلکننده بازی کردهاست. بدین معنا که جوانانی که قربانی خشونت شده و از طرف خانواده و دوستان حمایت شده بودند، در مقایسه با جوانانی که از این حمایت ها محروم بودند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی شده بودند.
وانگ [۱۹۹]و همکاران (۲۰۰۶) در یک مطالعه رابطه رفتار خودمراقبتی، امید و حمایت اجتماعی را در ۴۵ بیمار تایوانی که در انتظار پیوند قلب بودند، مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که همبستگی مثبت معناداری بین رفتارهای خودمراقبتی، امید و حمایت اجتماعی وجود دارد و حمایت اجتماعی بهترین پیش بینی کننده رفتارهای خودمراقبتی و امید است.