در این ایام ، بودجه ریزی عملیاتی به عنوان یک تغییر اساسی در فرایند تصمیمات بودجه ای محسوب نمی شد بلکه بیشتر به عنوان یک عنصر مفید اما فرعی در مورد برخی خدمات و فعالیت های دولت در نظر گرفته می شد(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
دستگاه های اجرایی نیز غالبا ترجیح میدادند که اطلاعات مربوط به اهداف عملیاتی ، حجم کار و استانداردهای عملکرد شفاف نشوند و در بین مواد هزینه ای پنهان بمانند(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
دوران نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی:
نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی به عنوان یک نظام کامل بودجه ای ، ابتدا در سال ۱۹۶۱ در وزارت دفاع آمریکا به کار گرفته شد و پس از چندی در کلیه دستگاه های اجرایی و سپس در تمام دولت های ایالتی و محلی و نیز در برخی کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
فرایند نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی ، همان گونه که از نام آن پیدا است ، دارای ۳ مرحله اصلی است که به وسیله برنامه ها ، فرایند طرح ریزی و بودجه ریزی را به یکدیگر پیوند میدهد. مرحله طرح ریزی ، مرحله شناسایی اهداف کنونی و اهداف آتی و نیز ارزیابی راه های گوناگون دستیابی به این هدف میباشد(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
سپس مرحله برنامه ریزی ، پیشنهادات مرحله طرح ریزی را دریافت کرده و آن ها را در درون برنامه هایی که توسط سلسله مراتب اولویت ها مرتب شده اند ، جای میدهد. این اولویت ها را سطوح مختلف سیاسی کشور تعیین میکنند. برای مثال : تعیین اولویت های کلان (طبقه بندی برنامه ها) وظیفه دولت و هیئت وزیران است. در حالی که انتخاب برنامه های بهینه در هر یک از طبقات برنامه ای وظیفه دستگاه های اجرایی است(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
مرحله سوم – مرحله بودجه ریزی – هر یک از برنامه های چند ساله را در قالب تعدادی اقدام مشخص سالانه تبدیل میکند و معین میسازد که چه کسی چه کاری را انجام دهد و سپس منابع لازم را به آن تخصیص میدهد. این مرحله ، مرحله دشواری در این فرایند محسوب میگردد. از آنجایی که در ایالات متحده آمریکا ، ساختار اداری اجرایی بودجه از ساختار برنامه ای آن مجزا بود. تخصیص منابع به برنامه ها کاری دشوار است(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
در سال ۱۹۷۱ ، نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی کنار گذاشته شد و تا حدی قربانی بلندپروازی های خود گردید(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
تحکیم و پالایش نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی:
علیرغم پایان یافتن عمر نظام طرح ریزی ، برنامه ریز و بودجه ریزی ، بودجه ریزی برنامه ای به یات خود در ایالات متحده ادامه داد اما نه به آن بلندپروازی گذشته با تصویب قانونی در سال ۱۹۷۴ بر موارد زیر تأکید جدی شد(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷) :
-
- بودجه ریزی چند ساله
-
- طبقه بندی بودجه به مأموریت ها ، وظایف و برنامه ها
-
- استفاده از تکنیک های تحلیلی پیچیده توسط اداره بودجه مجلس و اداره کل حسابرسی
-
- تدوین شاخص های عملکرد
- بهبود سیستم های اطلاعاتی و حسابداری(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷)
با انتشار راهنمای عمل بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۵ ، به کارگیری بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی توسعه افزایش یافت. در دهه ۱۹۶۰ ، قریب ۵۰ کشور ، انواع گوناگون بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی ر امستقر ساختند اما نه به گستردگی ایالات متحده امریکا ، پس از مدتی ، این روند به کشورهای در حال توسعه رسید و تا پایان دهه ۱۹۶۰ تقریبا تمامی کشورهای آمریکای لاتین چندین کشور آسیایی و برخی کشورهای آفریقایی ویرایش های مختلف از این نظام های بودجه ریزی را به اجرا گذاردند(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
بودجه ریزی خروجی محور و بودجه ریزی عملیاتی نوین:
در ایالات متحده ، پس از نظام طرح ریزی ، برنامه ریزی و بودجه ریزی ، اقدامات دیگری از قبیل مدیریت بر مبنای هدف و بودجه ریزی بر مبنای صفر ظهور کردند ، اما این اقدامات به دلیل فشارهای دولت و عدم مشارکت جدی مجلس ، اثرگذاری چندانی نداشتند. با این وجود بین سال های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۶ ، سیل وسیعی از قوانین جدید توسط مجلس به تصویب رسید که زمینه ساز مدیریت بر مبنای عملکرد در سطح دولت بود. عبارت «بودجه ریزی عملیاتی نوین» توسط مایکسل در ایالات متحده برای دسته بندی اصلاحات ذیل در دهه ۱۹۹۰ استفاده شد(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷):
-
- قانون مدیران ارشد مالی مصوب سال ۱۹۹۰
-
- قانون عملکرد و نتایج دولت مصوب سال ۱۹۹۳
-
- قانون ساماندهی خرید خدمات در دولت مصوب سال ۱۹۹۴
- قانون کلینگر کوهن مصوب سال ۱۹۹۶
کلیه این قوانین تلاشی برای تغییر فرایند بودجه دولت به یک فرایند نتیجه حور با تأکید بر استفاده از اطلاعات عملکردی در فرایند بودجه ریزی بودند. با این وجود ، این قوانین نوظهور ، تنها ابزاری برای ایالات متحده به منظور حرکت همگام با پیشرفت های جهانی در اصلاحات مدیریت هزینه ای عمومی بود(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
با انتشار راهنمای عمل بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۵ ، به کارگیری بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی توسعه افزایش یافت. در دهه ۱۹۶۰ قریب ۵۰ کشور انواع گوناگون بودجه ریزی برنامه ای و عملیاتی را مستقر ساختند اما نه به گستردگی ایالات متحده امریکا ، پس از مدتی این روند به کشورهای در حال توسعه رسید و تا پایان دهه ۱۹۶۰ تقریبا تمامی کشورهای آمریکای لاتین ، چندین کشور آسیایی و برخی کشورهای آفریقایی ، ویرایش های مختلف از این نظام های بودجه ریزی را به اجرا در آوردند(حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
یکی از این تحقیقات سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه نشان میدهد که ۷۰ درصد کشورهای عضو از اطلاعات عملکردی در فرایند بودجه ریزی خود استفاده میکنند. در حالی که دیگر کشورهای عضو از این گونه اطلاعات برای تعداد محدودی از برنامه های خود استفاده میکنند. بعلاوه ، ۴۰ درصد از این کشورها ادعا کردند که شاخص های عملکرد آنان ، بین خروجی ها و پیامدها تمایز قائل میشوند ، ۲۰ کشور گزارشات عملکردی سالانه خود را بر اساس خروجی ها و ۱۵ کشور بر اساس پیامدها (اهداف پیامدی) ارائه میکردند (حسن آبادی و نجار ۱۳۸۷).
۲-۴-۵ تجربه برخی از کشورها در اجرای بودجه عملیاتی :
در حدود نیم قرن پیش برخی از کشورها شروع به بودجه عملیاتی نموده اند. این کشورها از زمان شروع تا سال های اخیر تلاش هایی در جهت اجرای این نظام با موانعی بر سر راه مواجه شدند که نتیجتا به درس ها و تجربیاتی دست یافته اند. حال برخی تلاش ها ، موانع و تجربیات برخی کشورهای منتخب به ترتیب کاناد (۱۹۶۰) ، اسپانیا (۱۹۸۰) ، کلمبیا و تانزانیا (۱۹۹۰) ، اوگاندا(۱۹۹۵) ، انگلیس (۱۹۹۷) ، هلند (۱۹۹۹) ، مصر (۲۰۰۱) و مکزیک (۲۰۰۲) شروع به اجرای بودجه عملیاتی نموده اند(آقایی و سیف اللهی ۱۳۸۶).