۸ـ محکومیت قطعی به جزای نقدی و شلاق تعزیری مشمول مقررات اعاده حیثیت نیست چون موجب محرومیت از حقوق اجتماعی نمی شود .
۹ـ عفو در تبصره ۳ ماده مرقوم مطلق است و شامل عفو عمومی و خصوصی می شود .اما به نظر میرسد با توجه به اینکه در عفوعمومی علاوه بر محکومیت ،آثار آن نیز زایل می شود اعاده حیثیت در برابر عفو عمومی جایگاهی نداشته باشد.
فصل دوم: مبانی نظری و قلمرو اعاده حیثیت
در ادیان الهی حقوق بخشی از مسایل دین است و پیوند حقوق با دین بسیار مستحکم میباشد زیرا زمینههای اجتماعی وعوامل گوناگونی که در جامعه بشریت حاکمیت یک نظام حقوقی را اقتضا میکند. به دیگر سخن گویی وظیفه اصلی دین الهی تحقق بخشیدن به حاکمیت نظام حقوقی آن در جامعه بشری است . قواعدی که بر اجتماعات بشری حکومت کرده جنبه مذهبی داشته است. وکم تر دوره ا ی می توان یافت که حقوق از قواعد مذهبی متاثر نبوده باشد. لذا بررسی پشتوانه نظری این موضوع که پس از ارتکاب جرم واجرای مجازات که در صدد اصلاح فرد است آیا بازگشت او به جامعه مکان پذیر است یا خیر وآیا در متون و منابع حقوق اسلامی در این خصوص معیاری ارائه شده است و آیا دانشمندان حقوق جزا در این خصوص نظری ارا یه کردهاند یا خیر در این فصل به مبانی نقلی و عقلی اعاده حیثیت اشاره می شود.
مبحث نخست: مبانی نظری اعاده حیثیت
سیستم حقوقی اسلام در ابعاد مختلف گسترش یافته است که از آن جمله در حوزه روابط انسان با خدا و انسان با انسانهای دیگر قابل بررسی است .ما در این بخش در حوزه روابط انسان با خداوند یعنی حوزه حقوق فردی و حوزه رفتار انسان با انسانهای دیگر یعنی حوزه حقوق عمومی واجتماعی سعی داریم راهی به مبانی حقوق اسلام در باب اعاده حیثیت بگشاییم.وجایگاه ومبنای اعاده حیثیت در منابع حقوق اسلام یعنی آیات و روایات و متون فقهی به این سوال پاسخ دهیم که هرگاه حیثیت انسان در مقابل دستگاه قضا در معرض آسیب قرار گرفت در باب حفظ کرامت انسان در جامعه توسط منابع مذ کور چه راهکاری ارائه می شود.
گفتار نخست: مبانی نقلی اعاده حیثیت
در سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ و تضمین حقوق و آزادیهای افراد مقررات مدون پیشبینی گردیده است که بر اساس ومبنای شریعت اسلام از طرف مراجع ذی صلاح تنظیم گردیده است .اصولی که بر مبنای قواعد مذهبی شکل گرفته است جنبه الهی و فطری دارد که جهت شناختن منظور شارع و تطبیق اصول با موارد ویا در خصوص نحوه اجرای قواعد و احکام آن بررسی بعمل آید با توجه به این نکته که از قرآن وروایات به عنوان منابع نقلی نام برده می شود به بررسی دیدگاه این دو منبع در خصوص موضوع مورد بحث ما پرداخته شود .
الف ) آیات قرآن کریم
همان طور که قبلاً اشاره شد اعاده حیثیت به معنای حقوقی برگرداندن حیثیت سلب شده محکومین به وسیله سقوط مجازات یا محو آثار کیفری محکومیت و به معنای عرف جبران خسارت معنوی وارده به شخصیت و حیثیت و آبروی اشخاص میباشد و با یادآوری این معنا بر آن هستیم که تا نظر قرآن کریم را در این باره و میزان اهمیت این مفهوم را به عنوان یک مفهوم حقوقی از دیدگاه قرآن کریم بررسی کنیم . اگرچه در حقوق اسلامی از آیات قرآن کریم تا متون فقهی مقررات مربوط به اعاده حیثیت آنچنان که در حقوق جزای عرفی مطرح شده است تحت عنوان خاصی مطرح نیست لیکن در این سیستم تأسيس فقهی بخصوصی وجود دارد که تقریباً تمامی آثار و نتایج اعاده حیثیت را دارا است و آن تأسيس اسلامی توبه است که به موجب آن آثار و نتایج حاصله از گناه زایل شده و از بین می رود . از جمله آیاتی که در قرآن به موجب تأسيس توبه باعث اعاده حیثیت می شود آیاتی است که در حوزه فردی و رابطه انسان با خدا مطرح شده است از جمله:
۱ـ آیه ۱۱ سوره مبارکه نمل « ا لا من ظلم ثم بدل حسناً بعد سوء فانی غفور رحیم»
۲ـ در آیه ۵۴ سوره مبارکه انعام می فرماید :« انه من عمل منکم سوءا بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم »
۳ـ در آیه دیگری می فرماید :« من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجدالله غفوراً رحیماً»( سوره مبارکه نساء ، آیه ۱۱۰)
۴- در آیه ۱۱۹ نمل می فرماید :«ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهاله ثم تابوا بعد ذلک و اصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم »
۵ـ در آیه دیگر می فرماید :« و الذان یا تیانها منکم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان تواباً رحیماً»( سوره مبارکه نساء ، آیه ۱۶)
که در این آیات خداوند چنانچه اهل ایمان اقدام به گناهی نموده باشند که مستوجب عقوبت گردند و پس از آنکه از عمل زشت خود توبه نموده و پشیمان شده و بسوی پروردگار بازگشت نموده و اعمال صالحه به جا آورد و نورانیت روح خود را بازیافت پروردگار با صفت مغفرت و رحمت خود یادآوری نموده که گناه را از صفحات اعمال آنان محو و نادیده گرفته است و در اثر صفای روح مستوجب رحمت و رفعت مقام خواهد شد .
درتفسیر آیه دوم ایت الله مکارم می فرمایند« همچنین به رسول خدا فرمان میدهد که هیچ فرد باایمانی را از هر طبقه و نژادی که باشد و در هر شرایطی که باشد از خود نراند بلکه آغوش خودش را یکسان بر روی همه بگشاید حتی اگر گناهانشان زیاد باشد آن ها را بپذیرد و اصلاح کند»( مکارم شیرازی ۶۶-۱۳۵۳، ۲۵۸)
توبه وقتی قبول می شود که از روی حقیقت واقع شده باشد زیرا کسی که به سوی خدا باز گشت نموده باشد و به وی پناه برد هرگز خود به پلیدی گناهی که از آن توبه کرده و خود را پاک ساخته است مجدداً آلوده نمی کند .
در آیه سوم خداوند اقدام به ترغیب گناهکاران نموده است که به خود ستم کردهاند و گناهانی مرتکب شده و یا به دیگران خیانت کردهاند . شایسته است که به خود آیند و به صحیفه تیره و تاریک روان خود بنگرند و چون وجدان آنان ننگین شد و شرمنده گردید در مقام ندامت و پشیمانی برآید و به آتش حسرت خود را شکنجه دهند تا خداوند از جرم و گناه آنان درگذرد و آنان را پاک و پاکیزه نماید ، چرا که هر معصیتی که انسان مرتکب شود با تبعاتی که دارد در نفس او اثر سوء باقی میگذارد و در نامه اعمالش نوشته می شود و بنده خدا میتواند آن اثر سوء را با توبه و استغفار از بین ببرد.( طباطبایی ۱۳۶۳، ۱۱۹)
و در آیه چهارم عملاً باید خطا را جبران کرد و قسمتهایی از روح انسان یا جامعه که بر اثر گناه آسیب دیده است اصلاح و مرمت شود و در اثر استقرار حالت ندامت و پشیمانی اعمال دیگرش شایسته و صالح گردد تا عفو و رحمت الهی او را فرا بگیرد.
در آیه پنجم خداوند دستور میدهد که کسانی که مرتکب تخلفی شده اند را سرزنش و مذمت کنید و اگر توبه کردند و عمل خود را اصلاح نمودند دست از سرزنش و مذمت ایشان بردارید .