اگر چه والدین ممکن است آگاهانه اقدام به آموزش پرخاشگری به کودکانشان برای «دفاع از خود» بکنند ولی اکثر خانواده ها منکر آموزش پرخاشگری به کودکان نشان هستند. گاهی والدین رفتار پرخاشگرانه کودک را تأیید میکنند ویا حداقل اجازه ادامه آن را به فرزند خود میدهند (الیور[۴۰] ۱۹۹۳، ۸۱).
بررسی های انجام گرفته بیانگر این است که والدینی که از تنبیه بدنی غیرمعمول استفاده میکنند احتمالاً کودکان پرخاشگری و خشنی خواهند داشت (ارون وهیو سمال ۱۹۴۸، ۸۸؛ پاترسون ۱۹۸۲ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۳۹).
پاترسون[۴۱] ۱۹۸۲ بر اساس مشاهداتی از خانواده های کودکان پرخاشگر و غیرپرخاشگر بیان کرد که کودک به گونه ای مناسب رفتار می کرد نیز غالباً اورا تنبیه میکردند (اتکینسون ۱۹۸۳ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۷۳، ۱۹). هنگامی که کودک به خاطر رفتار پرخاشگرانه تنبیه می شود ممکن است رفتار وی در حضور تنبیه کننده کاهش یابد ولی رفتار ها واحساسات خود را جابه جا میکند وحتی تنبیه نتیجه عکس میدهد. افرادی که از تنبیه بدنی برای کنترل پرخاشگری کودک خود استفاده میکنند در واقع ممکن است الگویی آشکار از رفتار پرخاشگرانه به او ارائه دهند (گریج و کرمیس[۴۲] ۱۹۹۵، ۶۰)، پاترسون (به نقل از پتیت ۱۹۹۷، ۱۵) معتقد است که کودکان تربیت میشوند تا پرخاشگرشوند و والدین تربیت شده اند تا آن ها را به این کار تشویق کنند.والدین تنها اعضای خانواده نیستند که به رشد پرخاشگری کمک میکنند.کودکان در تعامل با خواهر ها و برادران خود یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند.
خواهران و برادران کوچکتر با ناله کردن ،اذیت کردن یا کتک زدن خود به رفتارهای پرخاشگرانه دامن میزنند وکودکان بزرگتر به نوبه خود یاد می گیرند این رفتار های آزاردهنده را به گونه ای پرخاشگرانه تلافی کنند (هتر ینگتون و پارک ترجمه طهوریان و همکاران ۱۳۷۳، ۴۶).
۲-۳-۸ تقلید پرخاشگری
برخی بررسیها نشان میدهند که پاسخهای پر خاشگرانه ممکن است از طریق تقلید آموخته شوند. کودکان کودکستانی که انواع رفتار های پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را در برابر یک عروسک بادی بزرگ دیده بودند، بعداً بسیاری از اعمال، از جمله الگوهای نامتداول رفتار پر خاشگرانه او را تقلید کردند. با گسترش آزمایش، دو روایت فیلمبرداری شده از پرخاشگری نیز درآن گنجانده شد (یکی از فیلمها رفتار پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را نسبت به عروسک نشان میداد؛ در فیلم دیگر یک شخصیت کارتونی همان رفتار را جلو گر می ساخت). نتایج این بخش از آزما یش نیز بسیار در خور توجه بود. میزان پرخاشگری در برابر عروسک در کودکانی که هر یک از دو فیلم را دیده بودند به اندازه کودکانی بود که رفتار واقعی فرد بزرگسال را نسبت به عروسک تماشا کرده بودند. بدین ترتیب مشخص می شود که مشاهده سر مشقهای پرخاشگری زنده یا فیلمبرداری شده احتمال بروز پرخاشگری را افزایش میدهد (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۴۵).
۲-۳-۹ تقویت پرخاشگری
در پژوهشی که بر روی کودکان انجام گرفت مشخص شد. کودکانی که پاسخهای پرخاشگرانه را با تماشای سرمشقهای پرخاشگری آموخته بودنددر مواردی این پاسخها را بیشتر بروز میدادند که با چنین اعمالی در آنان تقویت می شدویا مشاهده میکردند که سر مشقهای پر خاشگری تقویت میگردند. پاسخهای پرخاشگرایانه ممکن است از راه مشاهده آموخته شوند و در پرتو پی آمدهایی که دارند تقویت گردند.
پژهشگران تعدادی کودک کودکستانی را به مدت ده هفته زیر نظر گرفتند وموارد پرخاشگری در روابط شخصی و نیز رویداد هایی را که بلا فاصله به دنبال پرخاشگری صورت می گرفت یادداشت کردند. این رویدادها عبارت بودند از: تقویت مثبت (فرد مورد پر خاش گریه می کرد یا کز می کرد)، تنبیه (فرد مورد پرخاش حمله می کرد)، و واکنشهای خنثی (فرد مورد پرخاش، پرخاشگری را نادیده می گرفت). تقویت مثبت رایج ترین واکنش در برابر اعمال پرخاشگرانه کودکانی بود که به طور کلی رفتارهای پرخاشگرانه زیادی نشان میدادند. کودکان غیر فعالی که بارها قربانی پرخاشگری می شدند ولی گهگاه پرخاش متقابل آنان با موفقیت همراه بود به تدریج رفتار دفاعی خود را کاهش دادند و شروع به حمله کردند. روشن است که پی آمدهای پرخاشگری نقش عمده ای در شکل گیری رفتار ایفا میکنند (پرسون، لیتمن و بریکر[۴۳] ۱۹۶۷ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۱۱۳).
۲-۳-۱۰ تماشای خشونت در تلویزیون
پس از آن که تلویزیون در میان مردم محبوبیت یافت مدتی نگذشت که ناقدان و والدین هر دو نگرانی خود را از تاثیرات منفی آن بر کودکان ابراز داشتند (هتر ینگتون ۱۳۷۳، ۶۵). تحقیقات بسیاری که در زمینه تاثیر فیلمها بر روی کودکان انجام شده است، نشان میدهد که فیلمها تاثیر مستقیمی روی بازی کودکان و نقشها یی که هنگام بازی بر عهده می گیرند، دارند. تاثیر شدید فیلم روی کودکان از آن جهت است که برای کودک ،فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی، کودک برای فیلمها جنبه تصوری و خیالی نیست از نظر او آنچه که می بینید جزیی از واقعیت است، خصوصاًًهنگامی که محتوای آن برای کودک جذاب باشد (ساروخانی ۱۳۶۸).
اخیراًً توجه بر این مسئله بیشتر شده است که بازیهای ویدئوی ممکن است آثار آزارنده بیشتری نسبت به تلویزیون داشته باشند و این به خاطر شرکت فعال کودک در بازیهاست (گرینفیلد، راتر و بومن[۴۴] ۱۹۸۴ به نقل از اسکات[۴۵] ۱۹۹۵، ۵۴). سارژن[۴۶] (۱۹۸۷ به نقل از اسکات ۱۹۹۵، ۱۹۷) اظهار میدارد که بازیهای ویدئویی یکی از ریشههایی هستند که باعث ایجاد خشونت در آمریکا میشوند زیرا کودکان خودشان در بازی شرکت میکنند وبا جسم وروحشان در حال نابودی دشمن هستند.طبق تحقیقات انجمن شیکاگو[۴۷] واجرای همان تحقیقات در فنلاند، لهستان و استرالیا، نتایج جالبی به دست آمده که عبارتند از: مشاهده برنامه های تلویزونی پرخاشگرانه کودک را پرخاشگر خواهد کرد و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر خود نیز علاقه مند به مشاهده بیشتر جنین برنامه هایی هستند. احتمال دیگری نیز وجود داردوآن این است که چون کودکان پرخاشگر مورد علاقه دیگران نیستند، وقت بیشتری را مقابل تلویزیون می گذرانند، دیدن این برنامه ها به این کودکان می فهماند که رفتار آنان درست است. آنان با مشاهده این برنامه ها تکنیکهای جدید رفتارهای قهر آمیز را فرا می گیرند و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر در فراگیری ضعیفاند وبرای روبرو شدن با دنیا، منابع اندکی در اختیار دارند.
آنان به شدت مایلند خود را در قالب شخصیتهای تلویزونی بیابند و بدین ترتیب درسهای پرخاشگرانه تلویزونی را سریعتر میپذیرند. جدایی از همسالان و گذراندن وقت بسیار، در مقابل تلویزیون، میتواند ناکامیهای تحصیلی فرد را افزایش دهد. بدین ترتیب کودک در چرخه ای قرار میگیرد، بدین گونه که با پذیرش رفتار پرخاشگری، به دنبال آن عدم محبوبیت، افزایش ضعف تحصیلی، سپس گذراندن وقت بسیار در برابر تلویزیون و مجدداً افزایش پرخاشگری و این روند ادامه مییابد (نلسون وایزرائل ۱۳۷۲، ۱۵۰).