ثانیاً، اگر قبول کنیم که حذف متعلّق مفید عموم است، باز هم آیه شریفه دلالت بر حرمت تلقیح صناعی ندارد زیرا مراد از عموم این نیست که فروج را باید از هر چیزی حفظ کرد و گر نه تحضیص اکثر لازم می آید که آن از یک متکلم حکیم قبیح است بلکه مراد این است که فروج را از هر چیز حرام باید حفظ کرد چنان که در تفسیر کبیر فخر رازی آمده است:آنچه ظاهر آیه اقتضا می کند این است:از هر چیزی که خداوند آن را حرام کرده باید فروج را حفظ کرد مانند:زنا، مسّ و نظر؛سپس میگوید:اگر مراد از آیه نظر هم باشد مسّ و زنا به طریق اولی حرام خواهد بود، مانند دلالت آیه شریفه «لا تقل لهما اف» [۱۵۲]بر حرمت سبّ و شتم پدر و مادر و مانند آن ها.
شیخ طوسی«قدس سره »نیز در تفسیر تبیان میفرماید:خداوند امر فرموده است که مردان و زنان مسلمان فروج خود را از هر چیز حرام حفظ کنند و آن را از ناظر محترم مستور نمایند.[۱۵۳]
در اینجا سوال این است:آیا تلقیح مصنوعی و انتقال جنین حرام است؟تا به حکم آیه شریفه زنان فروج خود را از آن حفظ کنند.از آیه شریفه حرمت استفاده نمی شود هیچ عامی از عمومات برای خود مصداق تعیین نمی کند حرمت تلقیح باید با دلیل دیگر ثابت شود و گرنه از قبیل شبهه مصداقیه عام خواهد بود که احدی به جواز تمسک به عام در شبهات مصداقیه عام قائل نشده است و این مسأله با تمسک به عام در شبهات مصداقیه خاص فرق می کند.[۱۵۴]
روایاتی نیز در این زمینه وجود دارد که ما به نقل آن ها می پردازیم .
۱-علی بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت می کند:
أن اشد الناس عذابا یوم القیمه رجل اقرّ نطفته فی رحم یحرم علیه.[۱۵۵] شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را در رحمی بریزد که بر او حرام است.
این روایت از حیث سند و دلالت مورد مناقشه است زیرا علی بن سالم مورد اشکال واقع شده است.برخی گفتهاند:علی بن سالم بین دو نفر مردّد است:یکی علی بن سالم بطائنی که واقفی و متهم به دروغگویی است و دیگری علی بن سالم که مجهول است بلکه بعضیها گفتهاند که علی بن سالم یک نفر است آنهم بطائنی است که متهم به دروغگویی است علی بن سالم هر کدام از آن دو نفر باشد روایت فوق از درجه اعتبار ساقط است یا مجهول است یا دروغگو.
و از جهت دلالت نیز مورد اشکال است:اوّلا جمله«رجل أقّر نطفته»به آنچه در این خصوص متعارف است(یعنی ریختن نطفه به صورت زنا)منصرف است یعنی کسی که با زنی که بر او حرام است آمیزش کند به شدیدترین عذاب میرسد.ثانیاً، این دلیل اخصّ از مدعّی است و شامل بسیاری از تلقیحات مصنوعی نمی شود زیرا جمله فوق ظاهر بلکه صریح است در اینکه ریختن نطفه به صورت مباشرت باشد پس اگر این حمل با دست خود زن و یا شوهر او انجام شود مشمول روایت نخواهد بود و عنوان«رجل اقر نطفته»به این رقم تلقیح صدق نخواهد کرد و تلقیحات نوعا دور از چشم و اختیار صاحب نطفه(اسپرم)انجام می گیرد.
در بعضی از نوشته ها آمده است:ظاهر حدیث این است:آنچه مورد منع است ریختن آب مرد در رحمی است که بر او حرام است در این جهت، به حسب عرف، مباشرت دخالتی ندارد.به همین دلیل فقها با استدلال به این حدیث، عزل را بر زناکار واجب دانستهاند، چون از حدیث معلوم می شود که علاوه بر عمل آمیزش، ریختن نطفه در رحم، خود حرامی دیگر است.[۱۵۶]
این استظهار خلاف ظاهر است بار دیگر به متن روایت مرور می کنیم:«رجل اقرّ نطفته فی رحم یحرم علیه» (مردی که نطفه خود را در رحمی که بر او حرام است بریزد) سپس به تلقیح مصنوعی مراجعه می کنیم یعنی زنی اسپرم مرد اجنبی را در رحم خود مستقر می کند آیا عنوان فوق بر این کار صدق می کند؟ در این میان شدیدترین عذاب در روز قیامت متوجه چه کسی خواهد بود؟صاحب اسپرم یا زن؟
امّا اینکه فقها عذاب را بر زانی واجب دانستهاند به این دلیل است که شخص زناکار دو عمل خلاف انجام می دهد:یکی زنا که با دخول مجرد تحقق مییابد و دیگری ریختن نطفه به وسیله زنا در رحم زن نامحرم.پس بر زانی دو چیز حرام است:یکی آمیزش و دیگری ریختن منی در رحم زن اجنبی، این مسأله کاملا از مسأله ما جدا است زیرا در این مسأله عنوان«اقر نطفته فی رحم»صدق می کند ولی در مسأله مورد نظر عنوان صادق نیست.
۲ – قال الّنبی صلی اللّه علیه و آله:لن یعمل ابن آدم عملا اعظم عند اللّه عزّ و جلّ من رجل قتل نبیّا او اماما او هدم الکعبه الّتی جعلها اللّه قبله لعباده او افرغ مائه فی امراه حراما[۱۵۷]
رسول خدا(ص)فرمود:کارهایی را که فرزندان آدم انجام می دهند کاری بدتر و گرانتر نزد خداوند از کشتن پیامبر یا امام و یا خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده و یا اینکه مردی نطفه خود را در رحم زنی از روی حرام بریزد، نیست.
این حدیث مانند حدیث سابق از حیث سند و دلالت ضعیف است آنچه در حدیث علی بن سالم گفته شد در این حدیث نیز گفته می شود.
۳- مهمترین دلیل برای اثبات حرمت، در این قسم این است:در نصوص و فتاوی برای فروج اهمیت خاصّی قایل شدهاند و کوچکترین شبهه را در آن مانع ازدواج دانستهاند .
برای نمونه، صحیح شعیب حداّد را مورد مطالعه قرار میدهیم او میگوید:به امام صادق علیهالسلام گفتم:مردی از دوستان شما سلام میرساند و می خواهد با زنی ازدواج کند و آن زن شوهری داشته که او را طلاق داده است ولی طلاقش به طریق سنت نبوده است.او دوست ندارد با این زن ازدواج کند تا از شما اجازه بگیرد امام علیهالسلام فرمود:هو الفرج و امر الفرج شدید و منه یکون الولد و نحن نحتاط فلا تزوجّها.[۱۵۸]
یعنی در این موضوع باید احتیاط شود ما احتیاط می کنیم و او نیز ازدواج نکند قائلین به حرمت به این حدیث استناد می کنند و میگویند:اگر جواز تلقیح مصنوعی مورد شک قرار بگیرد نمیتوان به اصل برائت استناد کرد بلکه مرجع در اینجا اصاله الاحتیاط است.
به نظر میرسد که حدیث شریف ارتباط چندانی با مسأله مورد نظر ندارد .
از آنچه گفته شد این نتیجه به دست آمد که تلقیح مصنوعی از حیث ادلّه(کتاب سنت)مانعی ندارد و بعضی از دانشمندان مفاسدی بر آن ذکر کرده اند که آن ها یا جزء مفاسد نیستند و یا در قابل دفع هستند بنا بر این نظریه تلقیح صناعی رابطه نامشروع نیست و کودکان ناشی از آن نامشروع محسوب نمیشوند.[۱۵۹]
گفتار دوم : مفهوم ارث
بند اول :ارث در ایران باستان
«در دوره ساسانى چیزى که بیش از همه دستخوش تصرف و ناسخ و منسوخ و جرح و تعدیل موبدان بود «حقوق شخصى» است. مخصوصاً احکام نکاح و ارث به اندازهاى پیچیده و مبهم بود که موبدان هرچه مىخواستند مىکردند و در این زمینه اختیاراتى داشتند که در هیچ شریعتى به روحانیان ندادهاند.»[۱۶۰]
«اذا مات الرجل و لم یخلف ولداً ان ینظروا (فلینظروا)، فان کانت له امرأه زوجوها من اقرب عصبته باسمه، وان لم یکن له امرأه فابنه المتوفى او ذات قرابته، فان لم توجد خطبوا على العصبیه (العصبه) من مال المتوفى فما کان من ولد فهو له و من اغفل ذلک و لم یفعل فقد قتل ما لایحصى من الانفس لانّه قطع نسل المتوفى و ذکره الى اخرالدهر.»