۲-۴-۱۰ بازاریابی:
گاهی مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه تلاش برای برآورده ساختن و رفع تمام نیازهای مشتریان بدون توجه به هزینه های آن، تفسیر و تعبیر می شود. این مفهوم برای مقابله با بحران های مالی توصیه و تجویز میگردد.در عوض مفهوم بازاریابی با ایده و فکر تمرکز بر روی تنها آن بخش از جامعه مشتریان که میتواند موجب سودآوری و کارایی شرکت گردد، همخوانی دارد (اورویل سی و همکاران ،۲۰۰۱،ص۴۷).
بازاریابی، یک بنگاه یا اجتماعی از افراد نیست. بازاریابی یک تفکر است، تفکری که باید در سراسر سازمان جریان یابد و بر همه امور و عملیات حاکم باشد.در عین حال،بازاریابی بخشی از استراتژی سازمان است. بنابرین،بازاریابی با تضمین اینکه کالاها و خدمات در بازارهای مناسبی به فروش میروند، پاسخگوی نیازهای مناسب و معینی است و با قیمت معینی سودآور می شود و به تحقق اهداف یک سازمان کمک میکند (راسل جونز و همکاران، ۲۰۰۰، ص۸).
مفهوم بازاریابی به رویکردی اشاره دارد که در آن تمام فعالیتهای سازمان در جهت افزایش رضایت مشتریان، سودآوری طرفین و ایجاد روابط بلند مدت، تنطیم می شود (.(Saxe and Weitz, 1982
اتحادیه بازاریابی امریکایی، اخیراً تعریف خود را از بازاریابی گسترش داده است و در این میان به موضوع تأکید می کند : ۱- آنجه که فرایند به آن نایل می شود و ۲- آنچه که در طی فرایند انجام می شود . بازاریابی انجام عملیات طرح ریزی شده است که در واقع غبارت است از فکر و طرح یا ایده اولیه در مورد قیمت گذاری، توسعه فروش، توزیع ایده ها و کالاها و خدماتی که انجام معاملات و مبادلاتی را ایجاب میکند – یعنی مواردی که تامین کننده اهداف سازمانی و انفرادی است (سندهازن، ۱۹۹۴، ص۳۶).
بازاریابی مجموعه فرآیندها و فعالیتهایی است که از طریق آن افراد و سازمانها با تغییر کیفیت و کمیت مبادلات سعی میکنند با رفع نیازهای افراد دیگر به خواسته ها و اهداف خویش دست یابند (رستمی، ۱۳۸۱، ص۳۱).
۲-۵ نقش اطلاعات بازاریابی:
وقتی که مدیر بازاریابی برای عرضه محصولی جدید یا تعدیل شده آماده شد و برنامه های آن را تنطیم کرد و پس از آنکه نیلزهای مصرف کنندگان را تنظیم کرد و پس از آنکه نیازهای مصرف کنندگان را ارزیابی نمود، مرحله تصمیم گیری فرا میرسد. امروزه که در محیط بازرگانی، حرکتها و تغییرات با سرعت انجام میگیرد، حتی یک اشتباه کوچک میتواند موجب زیانهای بزرگی شود. مدیران بازاریابی چگونه نابرابریها را بهیود می بخشند و تصمیمات صحیح را اتخاذ میکنند؟ این کار از طریق کسب اطلاعات مورد نیاز صورت میگیرد (روستا و همکاران، ۱۳۷۵، ص۸۷).
نظریه سیستم ها عملیات بازاریابی را روشن میسازد
بر اساس فرهنگ لغات وبستر۱ سیستم عبارت است از : گروهی از اجزا که به طور پیوسته بر یکدیگر اثر متقابل دارند یا به هم وابسته اند و کلیتی متحد را تشکیل میدهند. چهار نظریه و فکر، سیستم را تعریف میکند: ورودی، جریان، خروجی و تعاون۲. برای مثال، یک برنامه نوشته شده رایانه ای، داده های ورودی را می پذیرد و آن ها را بدون برنامه هدایت میکند و از میان آن به جریان می اندازد تا ظرف لحظاتی اطلاعاتی را تولید کند. در صورت عدم استفاده از روش مذکور، محاسبه و دستیابی به اطلاعات مورد نظر، ساعتها وقت می گرفت. این کار تعاونی در میان وسایل مختلفی که سخت بهم مشغولند و بر کار یکدیگر اثر متقابل میگذارند – اجزای رایانه، برنامه نوشته شده رایانه ای، کاربر رایانه ای- نتیجه ای نهایی را تولید میکند که بزرگتر از میزان آثاری است که به صورت مجزا وجود دارد. این اثر و نتیجه نهایی تعاون نامیده می شود.
در یک سیستم بازاریابی مؤثر و سودمند، کلیه وظایف و فعالیتها- فروش، بازاریابی، تحقیقات، تبلیغات و جز این ها- درمیان خود و بصورتی تعاونی بر یکدیگر اثر متقابل میگذارند و با سایر سیستم های داخلی نیز کار میکنند و در واقع اثر میگذارند و اثر می گیرند، که از آن میان می توان به شعبه ها، گروههای مشتری، توزی کنندگان و واسطه ها و دفاتر نمایندگی در خارج اشاره کرد. این فعالیتها در جهت دستیابی به اهداف سازمانی با پاسخگویی و تامین نیازمندی های مشتریان مورد توجه (هدف) صورت میگیرد. در این عملیات، خروجی و بازده یک شعبه یا بخش، ورودی شعبه یا بخش دیگری است. به عنوان مثال گزارش فروش، فعالیتها و به اصطلاح خوراک و سوخت در بخش حسابداری، تحقیق در بازاریابی و بخشهای تولیدی است (سندهازن، ۱۹۹۴، ص ۵۵-۵۴). .
۲-۶ شبکه فرصت بازار یا محصول[۲۶] :
شکل زیر چهار گزینه را در مورد راهبردهای بازاریابی- نفوذ در بازار، توسعه بازار، ساخت محصول، و گوناگون سازی و تحول- مورد شناسایی قرار میدهد، که هر یک از این گزینه ها میتواند با موقعیتهای مختلف بازار و محصول سازگاری نشان دهد (سندهازن، ۱۹۹۴، ص۶۶).
استراتژِی نفوذ در بازار
استراتژِی توسعه بازار[۲۷]
استراتژی توسعه محصول
استراتژی گوناگون سازی و تحول[۲۸]
شکل۲-۵ بازار (منبع: سندهازن، ۱۹۹۴، ص۶۶)
۲-۶-۱ راهبرد نفوذ در بازار
بازاریابی به عرضه هر چه بیشتر و سریع تر کالا در بازارهای فعلی می پردازد – این امر وقتی مناسب و سازگار است که بازار برای یک محصول روبه رشد باشد یا هنوز کاملا از کالاها (و خدمات) اشباع نشده باشد.راهبرد نفوذ، از طریق جذب مشتریان رقیب و اشخاص جدید ( که از محصول استفاده کردهاند) و افزایش میزان استفاده در میان مشتریان فعلی، به ایجاد درآمد و منابع برای شرکت میکند.
۲-۶-۲ راهبرد توسعه بازار[۲۹]
راهبرد توسعه بازار وقتی به کار برده می شود که یک شرکت در پی دستیابی به فروش بیشتر کالاهای (خدمات) فعلی خود است و این کار را با بهره گرفتن از بازارهای جدید با راه و روش های امروزی بازاری در مناطق جغرافیایی جدید با مشتریان تازه انجام میدهد. برای مثال، شرکت فایرنز دیزاینز۱ در سانتا باربارا۲ی کالیفرنیا پس از شرکت در نمایشگاه های ژاپن و همچنین شرکت در نمایشگاه بزرگ بینالمللی «لاس وگاس» تقاضاهای رسیده در مورد کت و لباس های چرمی تولیذی خود را مورد ارزیابی قرار داد. خریداران خارجی در تمام این تقاضاها، که غلب از ژاپن بودند، بیش از ۵۰۰،۰۰۰ دلار در غرفه لاس وگاس برای خرید سفارش داده بودند و این مقادیر پنج برابر طرح و پیشبینی فروش شرکت، برای نخستین سال فعالیتش در بازار ژاپن بود.
۲-۶-۳ راهبرد توسعه محصول [۳۰]
این راهبرد وقتی مؤثر است که شرکت دارای انواع تولیدات باشد و مشتریان فراوانی نیز در آینده برای خود داشته باشد. به ایین ترتیب شرکت درگیر ساخت محصولات جدید می شود تا مراکز تجاری فعلی را به خود جذب کند. به عنوان مثال کلاس های الکترونیک حرفه ای تخصصی گات برای پاسخگویی به رفع نیازمندیهای آموزشی و توسعه نیازمندی ها در میان اعضای مؤسسه مام در بازارهای مورد توجه (هدف) با در نظر گیری مشاغل حسابداری و حقوق بود.