ویژه ی اجرای تعهد قراردادی است » وفای به عهد « نمی نامند. به عبارتی، اصطلاح » عهد ۲ .
هرگاه اجرای عقد به هر دلیلی مقدور و امکان پذیر نباشد، وفا به مدلول عقد متعذر میگردد. البته
چنانچه عدمامکان اجرای عقد ناشی از فعل یا ترک فعل متعهدله باشد، طبق قاعدۀ اقدام متعهدله باید
ضرری را که مسبب آن است متحمل شود همچنین نمیتوان امتناع متعهد از عمل به تعهد را مصداق تعذر
وفا به عهد محسوب کرد بلکه باید او را از طریق حاکم، به انجام و اجرای تعهد وادار کرد. بنابرین
موضوع بحث ما تعذری است که ارتفاع آن در اختیار متعاقدین نباشد ۷ . یکی از مصادیق تعذر وفا به
مدلول عقد، تعذر تسلیم موضوع قرارداد است که در این جا تعریف وتوضیح مختصری از آن مفید و
ضروری میباشد و در فصل های آتی مفصلاً بحث خواهد شد.
۱ . . مصطفی محقق داماد، پیشین، چاپ سوم، ص ۱۱۷
۲ ناصرکاتوزیان، حقوق مدنی)قواعد عمومی قراردادها(، چاپ دوم، تهران: شرکت انتشار با همکاری شرکت بهمن –
. ۱۷۲۶ ، صص ۹ و ۴ ، برنا، ج ۴
۷ . .مصطفی محقق داماد، پیشین، ص ۱۱۴
۱۶
گفتار سوم تعذر تسلیم –
یکی از مصادیق تعذر وفا به مدلول عقد، تعذر تسلیم موضوع قرارداد است. منظوردر واقع حصول
قبض مبیع از سوی مشتری است؛ به گونه ای که امکان تصرف و انتفاع از آن برای او فراهم شود؛ خواه
این منظور با تسلیم مبیع از سوی بایع محقق شود و خواه خود مشتری به نحوی آن را تسلّم کند. در فقه و
قانون مدنی ایران، قدرت بر تسلیم مبیع از شرایط صحت بیع به شمار می رود به همین علت نیز فقها عقیده
دارند که در عقد بیع قابلیت تسلیم مبیع شرط است.
در ماده ۷۴۸ ق. م ایران نیز بیع چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن را ندارد، باطل اعلام شده است ۱ .
ممکن است در پاسخ به این سوال که تعذر تسلیم موجب انفساخ یا بطلان عقد می شود و یا موجب
فسخ، با توجه به اصطلاح خیار تعذر تسلیم حکم بر فسخ آن متصور شود اما باید توجه داشت که خیار
تعذر تسلیم ۲ صرفا محدود به مواردی می شود که تسلیم موقتاً متعذر است و به طور متعارف انتظار می
رود که تعذر برطرف خواهد شد به عبارت بهتر باید گفت که خیار تعذر تسلیم در حوزه ی عقود معوض
و با شرایطی ایجاد می شود که به بیع نیز منحصر نیست، این شرایط عبارتند از : ۱ عقد معوض به طور –
صحیح منعقد شده باشد ۲ تعذر در مرحله ی تسلیم واجرای تعهد باشد ۷ تعذر تسلیم یا اجرای تعهد – –
موقت باشد نه دایمی. بنابرین تعذر تسلیم همیشه موجب انفساخ یا بطلان عقد و یا موجب فسخ نمی شود.
گفتار چهارم بطلان –
معنا شده است و در علم حقوق اصطلاحی است که بر آن » خلاف ونقیض حق « بطلان در لغت به
دسته از اعمال حقوقی مغایر با قانون دلالت دارد که دارای اثر و اعتبا قانونی نیستند؛ خواه آن عمل از آغاز
غیر قانونی باشد وخواه به علت امری عارضی اعتبار قانونی خود را از دست داده باشد. در این معنی عام ،
۱ پیشین. –
۲خیار تعذر تسلیم یکی از انواع خیار فسخ است که بر پایه آن در صورت ناممکن شدن انجام تعهد برای یکی از طرفین
عقد، طرف دیگر حق برهم زدن قرارداد را به دست می آورد ومقصود از خیار تعذر خیاری است که در اثر ناتوانی طاری
واز بین رفتن قدرت تسلیم یا قدرت اجرای تعهد وشرط یک طرف، برای طرف دیگر عقدایجاد می شود.
۱۷
بطلان، هم فساد و هم بطلان را شامل می شود ۱ که در حقوق ما، فساد و بطلان به یک معنا به کار می
رود ۲ .
بطلان یکی از وضعیتهای حقوقی قرارداد یا احکام وضعی عقد است. این وضعیتها را میتوان
در سه گروه خلاصه کرد: صحت، بطلان، جواز و لزوم که صحت و بطلان مربوط به تحقق و عدمتحقق
عقد در عالم اعتبار است و جواز و لزوم راجع به دوام عقد میباشد. وضعیت صحت را باید شامل نفوذ و
عدم نفوذ و قابلیت فسخ دانست.
بطلان وضعیت قراردادی است که در عالم حقوق وجود واثری ندارد ۷ . در تعریف دیگری آمده
بطلان حالتی است که در آن عقد وجود حقوقی پیدا نمی کند، خواه در نتیجه ی واقع نشدن « : است
تراضی یا بدون موضوع بودن آن و خواه به دلیل منع قانون از نفوذ تراضی نامشروع)الممنوع شرعا
کالممنوع عقلا( ۴ ».
به کار می رود. صحت، » صحت « و » عدم نفوذ « در حقوق مدنی واژه بطلان در مقابل دو اصطلاح
وضعیتی حقوقی است که به عقدی ) و نیز ایقاعی( که در عالم اعتبار وجود و تحقق پیدا میکند نسبت
داده می شود. این وضعیت، در برابر بطلان قرار دارد که به عقدی یا ایقاعی نسبت داده می شود که در عالم
حقوق تحقق پیدا نمیکند.
نفوذ به معنی اثر داشتن و عدم نفوذ به مفهوم بیاثری است پس عقد نافذ عقدی است که دارای
وجود کامل و آثار حقوقی مربوط به خود است در برابر عقد غیرنافذ که فاقد اثر حقوقی است که قانون
برای آن عقد در حالت نافذ بودن می شناسد )عقد مکره( عقد غیرنافذ باطل و کان لم یکن نیست و در
عالم حقوق با تنفیذ قانونی، کامل و نافذ و بارد آن، باطل میگردد ۹ . نویسندگان حقوق مدنی عقد غیر نافذ
۱ – . مصطفی محقق داماد، پیشین، ص ۱۱۲
۲ ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها)انعقاد و اعتبار قرارداد(، چاپ ششم، تهران: شرکت سهامی انتشار با –
. ۱۷۸۷ ، ش ۴۶۸ ، ص ۷۲۲ ، همکاری بهمن برنا، ج ۲
۷ – ۱۷۲۲ ، صص ۲۱ ، مهدی شهیدی، حقوق مدنی: اصول قراردادها وتعهدات، چاپ اول، تهران: نشرعصرحقوق، ج ۲
. و ۲۲
۴ – . ناصر کاتوزیان، پیشین، ش ۴۶۹ ، ص ۲۲۲
۹ – . مهدی شهیدی، پیشین، ص ۲۱
۱۸
» بطلان نسبی « را عقد ناقص و در حکم بیمار یا چهره ای از ۱ دانسته اند ۲ . تفاوتی که از حیث منشأ بین
عدمنفوذ و بطلان وجود دارد، این است که عدم نفوذ، ناشی از فقدان رضای معتبر در نزد طرف اصلی
معامله است، در حالی که علت بطلان عقد، فقدان قضد انشاء )نه تراضی( یا یکی دیگر از شرایط اساسی و
اختصاصی عقد است ۷ .
در ارتباط با بطلان که در قاعدۀ تعذر وفا به مدلول عقد نیز بیان شده است، آقای محقق داماد
معنای عام بطلان را در این قاعده مطرح نموده که شامل بطلان ذاتی و ابتدایی و نیز انفساخ میباشد و
همچنین از لسان سایر فقها نیز همین معنا در ارتباط با این قاعده فهمیده می شود مانند محقق کرکی و
محقق اصفهانی ۴ .
نکتهای که در اینجا لازم به ذکر است این است که وضعیت حقوقی قراردادهایی که به نوعی اجرا
و ایفای آن ها متعذر گشته و امکان انجام و ادامه ی عقد وجود ندارد همیشه به بطلان ناشی نمیشود و به
مناسبت نوع تعذر وضعیت حقوقی نیز متفاوت خواهد بود که در صفحات آتی به آن خواهیم پرداخت.
مبحث سوم: سابقه تاریخی
درست است که در مورد حقوق ایران نمی توان ادعا کرد که سابقه ی دیرینه ای در خصوص بحث تعذر
اجرای قرارداد نسبت به حقوق انگلیس را دارا است ولی بررسی هر چند اندک، در مورد پیشینه و سوابق
۱ بطلان نسبی وضعیت عقدی است که فقط نسبت به یک طرف فاقد اعتبار است. سرنوشت نهایی چنین عقدی، در دست –