۲-۱۵-۱- اختلالات روانی در متقاضیان جراحی زیبایی
در جامعه به شدت پویا و پرشتاب کنونی که اولین برداشتها و تأثیرات در طرف مقابل مهم هستند، ظاهر افراد، نمادها و نشانه های خارجی، منزلت و اهمیت بسزایی مییابند. زیبایی بر این اساس به عنوان یکی از مؤلفه های جایگاه اجتماعی در ارزیابی موقعیتهای اجتماعی افراد جامعه مهم قلمداد میگردد. شکل گیری پدیدهای به نام جراحی پلاستیک، شاید بزرگترین کمک ممکن را به کسانی کرد که از قیافه و ظاهر خود ناراضی بودند (کیوانآرا، ۱۳۸۹).
در طی ۲۰ سال اخیر تحولاتی در روشها و جزئیات جراحی زیبایی به دست آمده که باعث فواید چشمگیری برای جراح و بیمار شده است. امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایعترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح است که میزان بهره گیری از آن ، رو به فزونی است. از زمانی که پیشرفتهای علم پزشکی، توانایی بشر را در دستکاری و تغییر ظاهر افراد ممکن ساخته طالبینی بسیار زیاد از مردم برای جراحی زیبایی به وجود آمد. از سوی دیگر وضعیت روانی و شخصیتی متقاضیان نیز در انجام این اقدام تأثیر گذار بوده است (عزیزی، ۱۳۸۷).
Ishigooka (1998)، درپژوهشی روی ۴۱۵ بیمار متقاضی جراحی زیبایی به منظور مشخص نمودن ویژگیهای روانپزشکی، دریافت که وجود اختلالات نوروتیک، افسردگی، فوبیا و ناسازگاریهای اجتماعی در بین آن ها چشمگیرتر از سایر اختلالات است. در این ارتباط Moss در سال ۲۰۰۹ دریافتند که پیش از انجام عمل زیبایی، سطح اضطراب و افسردگی متقاضیان جراحی زیبایی نسبت به گروه کنترل، به ترتیب ۴/۷ و ۶/۷ درصد بیشتر بوده است، همچنین این افراد در سایر جنبههای اجتماعی و روابط نیز دچار ناسازگاری و اختلال بودند.
Marsh در سال ۲۰۰۰ در پژوهشی به ارتباط نارضایتی از بدن در متقاضیان جراحی زیبایی با اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روان پریشی، وسواس، تضعیف خودپنداره و اعتماد به نفس پرداخت.
همچنین Green and Pritchard در سال ۲۰۰۳ در مطالعه خود بیان کردند که نارضایتی و نگرانی نسبت به بدن و اشتغال ذهنی به تغییر دادن آن در بین جوانان داوطلب جراحی زیبایی بیشتر مشاهده می شود.
در مطالعه ای افراد متقاضی جراحی زیبایی پس از عمل بهبودی بیشتری در حساسیت بین فردی، وسواس و نگرانی نسبت به ظاهر، جرئت ورزی، اعتماد به نفس و سازگاریهای اجتماعی از خود نشان دادند (De Sousa, 2007).
همانند دیگر تخصصها در پزشکی، مداخلههای جراحی زیبایی نیز باید قبل از آنکه بر روی بیماران اعمال شوند، تحت کارآزماییهای بالینی دقیقی قرار بگیرند. مرز بین نوآوری در جراحی و آزمایش بر روی انسان مرز مبهمی است و همیشه باید تأکید بر حفاظت از سلامت و تندرستی بیماران باشد.
در این باره، وضعیت روانی سالم نیز در میزان رضایت بعد از عمل جراحی زیبایی، محوری تعیین کننده است که مهمتر از تکنیک جراحی میباشد، در بررسی که بر روی ۱۵۱ نفر داوطلب جراحی زیبایی با بهره گرفتن از پرسشنامه ۹۰- SCL انجام گرفت، مشاهده شد که ۱/۷۰ % از متقاضیان دارای علایم روانشناختی مثبتی بودند، ۸/۲۷ % اختلال شکایات جسمانی، ۹/۱۳ % اختلالات پارانوئید، ۹/۹ % پرخاشگری، ۳/۷ % فوبی، ۶ % روانپریشی، ۶/۲ % وسواس، ۱/۳ % اضطراب، ۱/۳ % دچار نقض در روابط بین فردی بودند (توتونچی و همکاران، ۱۳۸۶).
مسعودزاده و همکاران در سال (۱۳۸۸)، روی ۵۰ فرد متقاضی جراحی زیبایی بینی با بهره گرفتن از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت[۲۶] و سلامت عمومی[۲۷] مشاهده شد که در این افراد، الگوی شخصیتی باز بودن و برونگرایی بیشتر و بیثباتی هیجانی و توافق کمتر است و در وضعیت سلامت عمومی شکایتهای جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال خواب وجود داشت.
اقدام به جراحی زیبایی در جامعه مدرن امروزی آنچنان همه گیر شده است که میتوان آن را حتی یک اپیدمی دانست.
۲-۱۵-۲- تأثیر جراحی زیبایی بینی بر عزت نفس و تصویر منفی فرد از خود
جراحی زیبایی یکی از مسایل مهم در حوزه پزشکی، فرهنگی و در زمره موضوعات مورد بررسی در جامعه شناسی بدن است. مطالعات قبلی نشان داده است که جراحی زیبایی در جامعه ایران، طی سالهای اخیر افزایش یافته است و سالیانه ۱۶۰ میلیارد ریال صرف انجام اعمال زیبایی می شود (مظلوم خراسانی، ۱۳۹۰). ایران همچنین رتبه اول را از نظر تعداد جراحیهای زیبایی انجام شده در جهان دارا میباشد، این جراحی بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و در پارهای از موارد جهت افزایش عزت نفس انجام می شود (قعلهبندی و افخم ابراهیمی، ۱۳۸۳).
بدن افراد از تجربه های اجتماعی، به خصوص از هنجارها و ارزشهای گروههایی که به آن تعلق دارند، تأثیر میپذیرد. یکی از جنبه های روانشناختی مورد بررسی در ارتباط با جراحیهای زیبایی، تصویر منفی فرد از خود[۲۸] است. ویژگی اصلی آن، عبارت از اشتغال ذهنی فرد با نوعی ناهنجاری جسمی جزیی مرتبط باشد و دلواپسی بیمار در مورد آن افراطی و عذابآور است. افرادی برای بهبود تصویر ذهنی از ظاهر خود در جستجوی تغییراتی، از طریق رژیمهای غذایی، ورزش یا جراحی زیبایی هستند، دامنه تصویر ذهنی منفی و نگرانی از آن بسیار گسترده است و بیشتر افراد جوان را درگیر می کند. بیشترین اشتغال ذهنی مربوط به پوست، مو، بینی، چشمها، دهان، لبها، فک و چانه است، اما اشتغال ذهنی ممکن است به طور همزمان مربوط به چندین قسمت بدن باشد (Phillips, 2009).
تصویر بدنی برای اولین بار به وسیله Shilder در سال ۱۹۵۰ با چشماندازی روانشناسانه، به صورت «تصویری از بدنمان که ما در ذهنمان شکل میدهیم و شیوه هایی که بدن برایمان آشکار می شود» تعریف شده است. این اشتغال ذهنی باعث می شود که افراد، زمان و هزینه زیادی را صرف تغییر در ظاهر خود کنند نارضایتی از تصویر بدنی پیامدهایی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی دارد. فشارهای هنجاری که از سوی چامعه به ویژه جامعه غربی، افراد بسیار نزدیک[۲۹] و رسانه ها به خصوص به زنان تحمیل می شود بر تصویر آن ها از بدن خودشان تأثیر می گذارد و این تصویر نامطلوب، موجب به اقدام جراحی زیبایی می شود. به این ترتیب، اگر آن ها از بدن خود احساس منفی نداشته باشند و از بدن و ظاهر خود راضی باشند، به احتمال کمتری دست به جراحی زیبایی میزنند (عنایت و مختاری، ۱۳۸۸).
مطالعات قبلی در زمینه تحلیل ارتباط بین تصویر منفی نسبت به بدن خود، بیشتر تمایل به تغییراتی در بدن خود از طریق جراحی زیبایی دارند. از این گذشته، با توجه به این که یکی از ابعاد عزت نفس، میزان احساس رضایت فرد از ویژگیهای جسمانی خود است، زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند و از سوی دیگر، زنانی که تصویر منفی از بدن خود دارند، اعتماد به نفس کمتری دارند و سایر مطالعات نشان داده اند که جراحی زیبایی، اثر مثبت و قابل توجهی در اعتماد به نفس، رضایت از خود، هویت خود جسمی، خود خانوادگی و خود اجتماعی دارد (توسلی و مدیری، ۱۳۹۱).