۲-۶-۸-۱- سایر انگیزه های موجود در متن قرارداد
از دیدگاه قرارداد ها از دو راه دیگر می توان به مدیریت سود نگاه کرد تحت دیدگاه رفتار فرصت طلبانه که در آن مدیر می کوشد با توجه به مفاد قراردادهای مربوط به حقوق و پاداش، بدهی (انتشار اوراق قرضه شرکت) و هزینه های سیاسی، مطلوبیت مورد نظر خود را به حداکثر برساند. همچنین ما میتوانیم مدیریت بر سود را از زاویه کارایی قراردادها(قرارداد هایی که موجب کاهش هزینه های شرکت میشوند) نگاه کنیم. به این مفهوم که هنگام تدوین قرارداد حقوق و پاداش، شرکت میداند که مفاد قرارداد موجب ایجاد انگیزه در مدیر می شود تا بر سود مدیریت (اعمال نفوذ ) نماید. وام دهندگان هم در ملحوظ داشتن نرخ بهره مورد نظر از همین دیدگاه به قرارداد نگاه میکند لذا در مورد وام های بلند مدت برای اعمال کنترل بر چنین مسئله ای مفاد قرار داد وام به گونه ای تنظیم می شود که وام دهندگان را در برار اقدامات مدیر که بهترین منافع آنان را تامین ننماید مصون می سازد. و در این قراردادها میکوشند پرداخت سود تضمینی را محدود کنند و اجازه ندهند که شرکت وام های دیگری را بگیرد و حقوق صاحبان سهام و سرمایه در گردش نباید از سطح مشخص پایین تر رود زیرا این اقدام میتواند سطح ایمنی وام دهندگان را کاهش دهد. سرمایه در گردش نباید از سطح پایین تر رود، زیرا این اقلام میتواند سطح ایمنی وام دهندگان را کاهش دهند.
۲-۶-۸-۲- انگیزه های سیاسی
شرکت های بسیار بزرگ معمولا در معرض دید بیشتر قرار می گیرند مانند شرکت هایی که در صنعت استراژیک یا نقت گاز فعال هستند. یا شرکت هایی که حالت انحصاری یا تقریبا انحصاری دارند، مانند شرکت های هواپیمایی و تولید برق، این شرکت ها خواستار نوعی مدیریت بر سود هستند که کمتر آن ها را در معرض دید (و زبان زد) مردم قرار دهد. این انگیزه بیان کننده فرض مربوط به هزینه های سیاسی (از دیدگاه تئوری اثباتی حسابداری) میباشد.
۲-۶-۸-۳- انگیزه های مالیاتی
شاید از دیدگاه مدیریت بر سود انگیزه های مالیاتی بیش از سایر عوامل موجب ایجاد انگیزه در مدیر شود به هر حال،مقامات و سازمان های مالیاتی برای محاسبه مالیات بر سود رویه های خاص خود را (از دیدگاه حسابداری) اعمال میکنند وبه شرکت ها اجازه ازادی عمل و مانور چندان زیادی نمیدهند. در نتیجه به طور کلی، از دیدگاه تصمیماتی که مدیریت بر سود اتخاذ میکند، مالیات نقش چندان مهمی ایفا نخواهد کرد.
۲-۶-۸-۴- تغییر مدیر عامل
زمان تغییر مدیر عامل انگیزه های زیادی به وجود می اید که نوعی مدیریت بر سود اعمال شود. برای مثال اساس مفروضات طرح پاداش می توان پیشبینی کرد که چون زمان بازنشستگی مدیر عامل فرا رسد به احتمال زیادی او درصدد اجرای نوعی استراتژی براید که سود را به حد اکثر برساند و میزان پاداش خود را افزایش دهد. به همین شیوه، شرکت هایی که مدیران عامل آن ها دارای عملکرد ضعیفی بودند و مانع از این شده اند که سود خالص به حد اکثر برسد ویا کوشیده اند ان را به دوره های بعد منتقل کنند از شرکت اخراج شده اند.از سوی دیگر و با توجه به نتیجه تحقیق (دی آنجلو و همکاران،۱۹۹۴) این مدیران عامل یک استراتژی به نام “آب از سر گذشتن” استفاده کنند و در صدد بر ایند احتمال سود مثبت اینده را افزایش دهند. این انگیزه در مدیران عامل جدید شرکت ها وجود دارد، به ویژه اگر آن ها بتوانند حذف بسیار اقلام را به حساب مدیران عامل پیشین بگذارند یا به عبارت دیگر گناه ان را به گردن آن ها بیندازند.
۲-۶-۸-۵- عرضه سهام برای نخستین بار
فریدلان (۱۹۹۴) پس از ازمون های گسترده به ابن نتیجه رسید که شرکت هایی که سهام خود را برای نخستین بار به مردم عرضه میکنند در اخرین دوره گزارش های حسابداری پیش از عرضه سهام با بهره گرفتن از اقلام تعهدی اختیاری سود را افزایش دادهاند، در مقایسه با اقلام تعهدی قابل مقایسه و موجود در دوره پیش.
۲-۶-۸-۶- اطلاع رسانی به سرمایه گذاران
از دیدگاه تئوری بازار کارای اوراق بهادارچنین به نظر میرسد که کاربرد مدیریت بر سود برای اطلاع رسانی به سرمایه گذاران میتواند بحث انگیز باشد. سرمایه گذاران هنگام ارزیابی و مقایسه عملکرد شرکت ها بر اساس سود خالص از دیدگاه روش حسابداری این کار را انجام میدهند. اگر مدیریت بر سود به گونه ای باشد که اطلاعات محرمانه افشا شود، در واقع این شیوه مدیریت میتواند اثر بخشی گزارشگری مالی را افزایش دهد.
۲-۶-۹- الگوهای مدیریت بر سود
مدیران از الگوهای گوناگون (مدیریت بر سود) استفاده میکنند:
۲-۶-۹-۱- آب از سر گذشتن(استقبال از زیان): زمانهایی که شرکت دچار بحران سازمانی یا تجدید ساختار می شود (مانند استخدام یک مدیر عامل جدید) احتمالا بدین گونه عمل نماید.اگر شرکتی زیان گزارش کند، احتمالا مدیریت چنان احساس میکند که ناگزیر است که زیان سنگین گزارش کند(زیرا در این مورد چیز زیادی از دست نخواهد داد) در نتیجه، مدیر در صدد بر می اید اقلام بزرگی از دارایی هاراحذف کند، هزینه های مورد انتظار اینده را تعیین نماید، و به طور کلی همه حساب ها را تسویه نماید. چنین اقداماتی باعث می شود که احتمال سود گزارش شده اینده افزایش یابد.
۲-۶-۹-۲- به حداقل رساندن سود: این کار مشابه اقدامی است که ان را “آب از سر گذشتن” مینامند، ولی در عمل دارای چنان شدتی نمیباشد. امکان دارد شرکتی که از دیدگاه سیاسی، در دوره هایی که سودهای زیاد گزارش میکند در معرض دید قرار گیرد دست به یک چنین اقدامی بزند.رویه های حسابداری که موجب میشوند سود خالص به حداقل برسدعبارتند از: حذف مبالغ سنگین از دارایی های سرمایه ای و نا مشهود، منظور کردن هزینه های سنگین برای تبلیغات و تحقیق و توسعه، کاربرد روش حسابداری مبتنی بر تلاش های موفقیت امیز به وسیله شرکت های نفت و گاز از بابت هزینه های اکتشاف و از این قبیل کارها.
۲-۶-۹-۳- به حداکثر رساندن سود: با توجه به انچه در تحقیق هیلی (۱۹۸۵) مشاهده کردیم، امکان دارد مدیران برای تامین هدف های مندرج در قرارداد حقوق و پاداش اقدام به حداکثر رساندن سود خالص گزارش شده نمایند، مشروط بر اینکه نوع اقدام به گونه ای نباشد که از سقف تعیین شده فراتر رود. همچنین احتمال دارد شرکت هایی که به مرحله نقض مفاد قرارداد وام نزدیک میشونددر صدد برایند سود را به حداکثر برسانند.