۴-۵-۲- تفاوت های فرهنگی بر اساس سرزمین، مذهب، جنس، نسل وسطح فرهنگ
بر اساس فرهنگ مذهبی، بومی ومنطقه ای تفاوت هایی بین کشورها وجود دارد و گروههای مذهبی بومی اغلب موارد مرزهای سیاسی در کشورها را به وجود می آورند. این گروههای اقلیت نقاطی بین فرهنگ سنتی گروهی خود وفرهنگ ملی به وجود می آورند یعنی در فرهنگ اصلی ادغام میشوند اگر چه این ممکن است یک نسل یا بیشتر طول بکشد وبرخی نیز به همان سبک فرهنگ اصلی خود باقی می مانند.
وابستگی مذهبی خیلی کمتر از آنچه به نظر میرسد به فرهنگ وابسته است اگر ما مروری به تاریخ مذهبی کشورها داشته باشیم، متوجه میشویم مذهب یک جامعه نتیجه الگوهایی از ارزش فرهنگ های قبلی وتفاوت های فرهنگی میباشد. مذاهب بزرگ دنیا در تاریخ خودشان همه دچار تغییرات وطبقه بندی شده اند.
بین کاتولیک های رم، ارتدکس های شرقی و گروههای مختلف پروتستان بین شیعه وسنی در اسلام بین گروههای لیبرال فوندامنتالیست[۸] (اصول گرایان) ولیبرال یهودی وبین هینایانا[۹] ومهایانا[۱۰] در دین بودا.
تفاوت های جنسی معمولاً در مورد فرهنگ ها توضیح داده نشده است. تشخیص تفاوت های بین فرهنگ زن ومرد در هر جامعه به توضیح نقش جنس در تغییرات فرهنگی کمک زیادی میکند. خانم ها بر اساس سنت برای کارهایی که مردان انجام میدهند انتخاب نشده اند، این به خاطر این نیست که خانم ها قادر به انجام این کارها نیستند، بلکه خانم ها کمتر در پیدایش سمبل ها دخالت دارند، تصور قهرمانی ندارند، در ایجاد وپرورش رسوم غالب در فرهنگ مردانه مشارکت ندارند و برعکس. احساسات وترس درباره رفتار جنس مخالف مشابه سازمانی است که افراد با فرهنگ خارجی تماس پیدا میکنند وعکس العمل نشان میدهند ( فرهنگی ،۱۳۸۶،۶۲)۳ .
۶-۲- ابعاد مد نظر هافستد برای مطالعه فرهنگ
۱-۶-۲- فاصله قدرت
سه مفهومی که ترکیب شاخص فاصله قدرت را به وجود می آورند عبارتند از سؤالات (۱) ترس افراد ، (۲) استبدادی ( رئیس نشان دهنده درک و تصور پاسخگویان از محیط کار روزانه شان میباشند)و(۳) آن چیزی است که پاسخگویان به عنوان ترجیحاتشان بر آن تأکید می ورزند یا اینکه آن ها دوست دارند محیط کارشان به چه شکلی باشد.
در حقیقت این سه سؤال بخشی از یک خوشه مشابه هستند که نشان میدهند میان تصورات واقعی یک نفر وتمایلات واقعی وی در هر کشور ارتباط نزدیکی وجود دارددر کشورهایی که کارکنان خیلی نمی ترسند ورؤسا از سبک استبدادی یا پدر مابانه استفاده نمی کنند کارکنان تمایل به سبک مشاوره ای در تصمیم گیری را از خود نشان میدهند و رئیس کسی است که با زیردستانش قبل از رسیدن به یک تصمیم مشورت می کند.
در طرف مقابل در کشورهایی که کارکنان غالباً از مخالفت با رؤسای شان می ترسند ورؤسا نیز سبک استبدادی یا پدر مابانه دارند کارکنان مشاغل مشابه تمایل کمتری به مشاوره با رئیس شان دارند.
در عوض تعداد زیادی از آن ها تمایل به داشتن رئیس با سبک استبدادی یا پدر مابانه از خود نشان میدهند اما برخی به سمت دیگر تغییر جهت میدهند به عنوان مثال رئیسی را ترجیح میدهند که با رأی اکثریت مدیریت نماید به این معنی که وی در کل خودش تصمیم نگیرد. در عمل، در اغلب سازمان ها رسیدن به رأی اکثریت دشوارمی باشد وتعداد اندکی از افراد در عمل می بینند که رئیس شان به این سبک عمل می کند (رؤسایی که ادعای انجام چنین کاری را داشتند اغلب متهم به دستکاری و فریب میشوند).
به طور خلاصه امتیازات شاخص فاصله قدرت ما را نسبت به روابط وابستگی در یک کشور آگاه میسازد در کشورهایی با فاصله قدرت پایین، زیردستان وابستگی کمی به رؤسا دارند، وتمایل به مشورت دارند به این معنا که وابستگی بین رئیس ومرئوس وابستگی درونی میباشد. فاصله احساسی بین آن ها نسبتاً پایین است. زیردستان دیدگاهی کاملاً واضح و متقابل با رؤسای شان دارند. در کشورهایی با فاصله قدرت بالا زیردستان به طور قابل ملاحظه ای به رؤسای شان متکی هستند. زیردستان به این وابستگی با تمایل پاسخ داده (به شکل رئیس استبدادی یا پدرمآب) ویا اینکه به کلی آن را رد می نمایند. که از نظر روان شناختی به وابستگی متقابل شناخته شده است. یعنی وابستگی با یک نشانه منفی. بنابرین کشورهای با فاصله قدرت بالا یک الگویی از دو قطبی شدن بین وابستگی و وابستگی متقابل را نشان میدهند. در اینگونه موارد احساسی بین زیردستان ورؤسای آنان عمیق است. زیردستان تمایلی به نزدیک شدن ندارند ومستقیماً در تضاد با رؤسای خویش قرار می گیرند.
بنابرین فاصله قدرت میتواند به شرح زیر تعریف گردد: حدی که اعضای کم قدرت تر نهادها وسازمان های یک کشور انتظار دارند ومی پذیرند که قدرت به طور نابرابر توزیع شده است. نهادها عناصر اساسی جامعه مانند خانواده، مدرسه واجتماع هستند. سازمان ها اماکنی هستند که افراد در آنجا کار میکنند.
۱-۱-۶-۲- تفاوت های فاصله قدرت در درون کشورها: طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات وشغل
نابرابری در هر جامعه ای در طبقات اجتماعی آشکار است، طبقه مرفه، متوسط وپایین. به هر حال این تقسیم بندی ممکن است در کشورهای مختلف، متفاوت باشد. طبقات از نظر شانس دسترسی آن ها برای استفاده از منافع اجتماعی که یکی از آن ها تحصیلات میباشد با هم تفاوت
دارند. تحصیلات بالاتر به طور خودکار حداقل فرد را به طبقه متوسط می رساند. تحصیلات، به نوبه خود یکی از معیارهای تعیین کننده نوع شغلی که شخص آرزوی آن را دارد میباشد به نحوی که در عمل در اکثر جوامع طبقه ی اجتماعی، سطح تحصیلات وشغل ارتباط تنگاتنگی با همدیگر دارند( فرهنگی ،۱۳۸۶،۶۵)۱ .
۲-۱-۶-۲- تفاوت فاصله قدرت در میان کشورها: ریشههای خانوادگی
اغلب مردم دنیا در خانواده متولد میشوند. همه ی افراد برنامه ریزی ذهنی خود را بلافاصله پس از تولد از بزرگ ترهایی که در میان آن ها بزرگ میشوند به دست می آورند و خودشان را پس از مجموعه ای از الگوهای ارائه شده توسط بزرگ ترها مدل سازی می نمایند.